سفارش تبلیغ
صبا ویژن
1 2 >

بلوغ یک دوره خاص و مشخصی است که از طریق بعضی تغییرات در تکامل و رشد فرد شناخته می شود . این تغییرات در هیچ زمان دیگری در طول حیات فرد اتفاق نمی افتد و ویژگیهای خاصی دارد که مهم ترین آنها عبارتند از :

 

الف ) بلوغ دوره کوتاهی را شامل می شود : بلوغ دوره نسبتاُ کوتاهی است و از 2 تا 4 سال طول می کشد و معمولاً به سه مرحله تقسیم می شود .

 

مرحله قبل از بلوغ :

 

در این مرحله صفات ثانویه جنسی پدیدار می شود ( پیدایش مو در صورت پسران و در ناحیه اندامهای تناسلی هر دو جنس و تغییر آهنگ صدا در پسران ) ولی اعضاء تناسلی و تولید مثل هنوز کاملاً رشد نکرده اند . این دوره که اوایل نوجوانی است سنین 12-10 سالگی را شامل می شود .

 

مرحله بلوغ جنسی :

 

 در این مرحله ضمن ادامه بروز صفات ثانویه جنسی ، سلولهای جنسی هم پیدا می شوند و اسپرم های زنده در ادرار پسران یافت می گردد . این دوره که سنین 14-13 سالگی را در بر می گیرد ، اواسط نوجوانی است .

 

مرحله بعد از بلوغ ؛

 

 در این مرحله صفات ثانویه جنسی کاملاً ظاهر شده اند و عمل اعضاء تناسلی و تولید مثل کامل است . این دوره که سنین 19-15 سالگی را شامل می شود ، اواخر نوجوانی است.

 

...

 

بلوغ یک دوره خاص و مشخصی است که از طریق بعضی تغییرات در تکامل و رشد فرد شناخته می شود . این تغییرات در هیچ زمان دیگری در طول حیات فرد اتفاق نمی افتد و ویژگیهای خاصی دارد که مهم ترین آنها عبارتند از :

 

الف ) بلوغ دوره کوتاهی را شامل می شود : بلوغ دوره نسبتاُ کوتاهی است و از 2 تا 4 سال طول می کشد و معمولاً به سه مرحله تقسیم می شود .

 

مرحله قبل از بلوغ :

 

در این مرحله صفات ثانویه جنسی پدیدار می شود ( پیدایش مو در صورت پسران و در ناحیه اندامهای تناسلی هر دو جنس و تغییر آهنگ صدا در پسران ) ولی اعضاء تناسلی و تولید مثل هنوز کاملاً رشد نکرده اند . این دوره که اوایل نوجوانی است سنین 12-10 سالگی را شامل می شود .

 

مرحله بلوغ جنسی :

 

 در این مرحله ضمن ادامه بروز صفات ثانویه جنسی ، سلولهای جنسی هم پیدا می شوند و اسپرم های زنده در ادرار پسران یافت می گردد . این دوره که سنین 14-13 سالگی را در بر می گیرد ، اواسط نوجوانی است .

 

مرحله بعد از بلوغ ؛

 

 در این مرحله صفات ثانویه جنسی کاملاً ظاهر شده اند و عمل اعضاء تناسلی و تولید مثل کامل است . این دوره که سنین 19-15 سالگی را شامل می شود ، اواخر نوجوانی است.

 

ب ) بلوغ زمان تغییرات سریع است : بلوغ یکی از دو مرحله در سرتاسر طول حیات زندگی هر فرد است که با تغییرات مشخص و رشد سریع در همه اندامهای بدن همراه است . ( مرحله دیگر از دو مرحله یاد شده ، دوره جنینی و شش ماه اول زندگی نوزاد است ) . این رشد سریع و ناگهانی یک تا دو سال قبل از اینکه پسر یا دختر به بلوغ جنسی برسند شروع می شود و شش ماه تا یک سال بعد از آن هم ادامه می یابد ، بنابراین دوره کامل این مرحله رشد سریع حدوداً سه سال طول می کشد .

 

تغییرات ناگهانی و سریعی که هنگام بلوغ اتفاق می افتد موجب سراسیمه شدن ،‌ دستپاچگی و نگرانی نوجوانان می شود و در خیلی از موارد منجر به بروز رفتارهای ناهنجار و غیرمطلوبی در آنان می گردد .

 

ج ) بلوغ دوره منفی گرایی است : نوجوان در اوایل بلوغ دچار منفی بافی می شود و نگرش و رفتاری منفی در پیش می گیرد . جملاتی همچون « نه خودم از پسش برمی آیم » ، به من نگوئید چه کار بکنم و چه کار نکنم » ، « کاری به کارم نداشته باشید » در این دوره به وفور شنیده می شود . این روش کوشش جدیدی است تا نوجوان به والدین و اطرافیان خود بگوید و بفهماند که جوانان افکار و رفتاری دارند که مربوط به خودشان است . منفی بافی در واقع وسیله ای کلامی برای بیان خشم است . والدین ممکن است در این مرحله درباره انتخاب دوستان ، همسالان ، آداب معاشرت و اصول و اعتقادات با فرزندان خود مشاجره کنند . باید بدانیم افراد هر نسل از نظر نوع لباس و آرایش موها وانتخاب دوستان و رفقا با والدین خود اختلاف نظر دارند . البته والدین در طول حیات خود با استفاده از منابع و تجارب فراوان به باورها و اعتقاداتی رسیده اند که به آنها پای بندند ولی باید به آرامی وبا قابلیت انعطاف پذیری ، خودشان را با شرایط جدید وفق دهند ؛ زیرا در مواردی که نظرها و ارزشهای والدین به میزان چشم گیری با عقاید نوجوانان متفاوت باشد احتمال پیدایش تعارض در نوجوان فزونی می گیرد و او را دچار سردرگمی می کند که عاقبت خوشی ندارد .

 

د ) سن رسیدن به بلوغ متفاوت است ؛ بلوغ می تواند در هر زمانی بین 10 تا 19 سالگی اتفاق افتد ، ولی متوسط سن بلوغ در دختران 11 سالگی است و پسران یک یا دو سال بعد از آن به سن بلوغ می رسند . این تفاوتها در سن بلوغ به همان اندازه که مربوط به خود فرد است به مسایل اجتماعی هم در هر دو جنس مربوط می شود .

 

چون در مراحل بلوغ ( قبل از بلوغ ، بلوغ جنسی ، و بعد از بلوغ ) نوجوان با تغییرات و مشکلاتی مواجه می شود ،‌ باید والدین و یا آنان که به نوجوان نزدیکند به آرامی و با توضیح کافی او را در جریان این تغییرات قرار دهند . بروز صفات ثانویه جنسی در مرحله قبل از بلوغ ، اولین انزال ( احتلام ) یعنی خروج منی در پسران در زمان بلوغ ، آشنا کردن نوجوانان با مسایلی که در دوره بعد از بلوغ ممکن است برای آنان پیش بیاید (‌ مانند : استعمال مواد مخدر ، مشروبات الکلی ، مفاسد اجتماعی ، معاشرت و هم نشینی با دوستان ناباب و منحرف ، مشاهده فیلم های ویدئویی غیرمجاز و جنسی و ... ) از مواردی است که باید به آن توجه کافی داشت .

 

رعایت بهداشت فردی در زمان بلوغ و توجه به احکام شرعی و بجای آوردن نماز ،‌ روزه ، و غسل در مواقع لازم از دیگر مواردی است که باید با دقت و بیان روشن برای نوجوانان شرح داده شود .

 

علل بلوغ

 

هورمونها باعث بروز بلوغ می شوند از حدود 5 سال قبل از بلوغ جنسی ، میزان کمی از هورمونهای جنسی تولید و ترشح می شوند ، که این میزان به تدریج در دوران بلوغ افزایش می یابد و سبب تکامل ساختمانی دستگاه تناسیلی و عمل غدد جنسی می شود .

 

این هورمونها از غده ای به نام هیپوفیز که در قاعده مغز قرار دارد و نیز از غدد جنسی ( بیضه ها در پسران و تخمدانها در دختران ) ترشح می شوند و با تأثیرگذاری بر سایر غدد و اثر متقابل بر یکدیگر سبب رشد و تکامل بیضه و سایر اعضاء تناسلی و بروز صفات ثانویه جنسی می شوند . این اثرات متقابل در تمام طول حیات باروری افراد ادامه دارد و بتدریج کاهش می یابد .

 

بنابراین پیدایش بلوغ بر اثر ترشح هورمونهای جنسی است و فعالیت های هورمونی سبب بروز تظاهرات بلوغ می شود که صفات اولیه و ثانویه جنسی نامیده می شوند . صفات اولیه جنسی مربوط به مقاربت جنسی و تولید مثل است که در ارتباط با اعضای دستگاه تناسلی است و صفات ثانویه جنسی شامل رویش موی صورت و ناحیه تناسلی و بم شدن و تغییر آهنگ صدا در پسران و رویش موی ناحیه تناسلی و تغییرات اندامها در دختران است .

 

در زمان بلوغ هورمونهای جنسی به تدریج افزایش می یابند و تغییرات بدنی را سبب می شوند . بنظر می رسد در سن 16 تا 17 سالگی سطح هورمون مردانه ( تستوسترون ) در خون خیلی زیاد می شود و سپس به آهستگی کاهش می یابد تا در افراد بزرگسال به میزان ثابتی برسد .

 

تغییرات جسمی در دوران بلوغ

 

هنگام رشد سریع و ناگهانی دوران بلوغ ، از نظر جسمانی تغییراتی در نوجوانان به وجود می آید که اغلب موجب اضطراب ، دست پاچگی و نگرانی آنها می شود و اگر از اتفاقاتی که برای آنها پیش می آید اطلاع و آگاهی نداشته باشند چه بسا این دل نگرانیها ادامه پیدا کند و در تعدادی از نوجوانان در مراحل زندگی اثرات سوء و زیان باری برجای بگذارد . به طور کلی چهار تغییر مهم جسمی در نوجوانان پیدا می شود که عبارتند از :

 

تغییر در اندازه بدن

 

تغییر در اندامهای بدن

 

رشد و تکامل صفات اولیه جنسی

 

رشد و تکامل صفات ثانویه جنسی

 

* تغییر در اندازه بدن


  

خودداری از دست زدن به عورت کودک

گاهی اوقات مادر یا افراد دیگری با آلت جنسی کودک بازی می کنند ، کودک در حالی که آرام می گیرد ، عادت به آن می کند ؛ اگر کسی با او این کار نکند ، خودش مبادرت به استمناء می نماید.


قَالَ عَلِیٌّ ص مُبَاشَرَةُ الْمَرْأَةِ ابْنَتَهَا إِذَا بَلَغَتْ سِتَّ سِنِینَ شُعْبَةٌ مِنَ الزِّنَا علی (ع) فرمودند : وقتی زن آلت فرزند پسرش را دستمالی کند در حالیکه او شش ساله شده است نوعی زنا انجام شده. (من‏لایحضره‏الفقیه ج3 ،ص436).

 


جداسازی رختخواب کودکان

از آن جایی که با هم خوابیدن ، ممکن است باعث تماس بدنی آنها با یکدیگر وشاید تحریک حس کنجکاوی آنها شود ، لذا طبق اصل لزوم علاج واقعه ، قبل از وقوع ، پیش از آگاه شدن کودکان به لذت های جنسی ، باید رخت خواب آنها جدا گردد .

 

قَالَ علی (ع): أَنَّهُ یُفَرَّقُ بَیْنَ الصِّبْیَانِ فِی الْمَضَاجِعِ لِسِتِّ سِنِینَ « رخت خواب بچه های شش ساله را از هم جداکنید» (وسایل الشیعه 21، ص 461).

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ یُفَرَّقُ بَیْنَ الْغِلْمَانِ وَ بَیْنَ النِّسَاءِ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِینَ « رختخواب پسران نوجوان ده ساله ، از بستر زنان جدا باشد» ( وسایل الشیعه ،ج21 ،ص461).


قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیَّةُ یُفَرَّقُ بَیْنَهُمْ فِی الْمَضَاجِعِ لِعَشْرِ سِنِینَ « پیامبر (ص) فرمودند رختخواب کودکان ده ساله ، چه پسر با پسر ، یا دختر با پسر ، یا دختر بادختر باشد ، باید از هم جدا باشد» (بحار الانوار،ج 101 ،ص 96).


عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ یُفَرَّقُ بَیْنَ الصِّبْیَانِ وَ النِّسَاءِ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِینَ «وقتی کودکان ده ساله شدند ، رختخواب آنها و زنان را جدانمایید» (وسایل لشیعه ،ج21، ص461).

 

قَالَ النَّبِیُّ ص فَرِّقُوا بَیْنَ أَوْلَادِکُمْ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِینَ« وقتی فرزندانتان هفت ساله شدند ، رختخواب آنها را جداکنید» ( بحار الانوار، ،ج101 ،ص97).
والدین ، در پیشگیری از بازی های جنسی کودکان وظیفه دارند و باید مراقب باشند تا شرایط محیطی برای این نوع بازی ها برای کودکان فراهم نشود واگر احیاناً این صحنه ها را مشاهده کردند ، باید به صورت معقول ، از ن بازی ها جلوگیری کنند

 

خودداری از بوسیدن و در آغوش گرفتن کودکان نامحرم ، پس از سن معین


علی رغم این که در اسلام به محبت کردن ، نوازش کردن وبوسیدن بچه ها سفارش شده ، اما این رفتار ، پس از سن معین ، از سوی افراد نامحرم منع می شود . با این که در هیچ روایتی ندیده ایم که دختر بچه ها پیش از سن بلوغ ، به حجاب وپوشش مخصوص وادار شده باشند ، یا روایتی که حضور دختر بچه ها را در برابر مردان یا پسران ، منع کرده باشد ، اما روابطی مثل : بوسیدن ودر آغوش گرفتن آنها از سوی نامحرمان ، منع شده است (تربیت جنسی،ص120).

 

أَحْمَدَ الْکَاهِلِیِّ وَ أَظُنُّنِی قَدْ حَضَرْتُهُ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ جُوَیْرِیَةٍ لَیْسَ بَیْنِی وَ بَیْنَهَا مَحْرَمٌ تَغْشَانِی فَأَحْمِلُهَا فَأُقَبِّلُهَا فَقَالَ إِذَا أَتَى عَلَیْهَا سِتُّ سِنِینَ فَلَا تَضَعْهَا عَلَى حَجْرِکَ « احمد کاهلی از امام صادق(ع) پرسید:دختر بچه نامحرمی ، خود را در آغوش من می اندازد ومن اورا بلند می کنم ومی بوسم ، حکمش چیست ؟ امام(ع) پاسخ دادند: اگر دختر شش ساله شد ، اورا روی پای خود ننشان» (کافی ،ج5 ،ص533).

 

کَانَ أَبُو الْحَسَنِ الْمَاضِی ع عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَالِی مَکَّةَ وَ هُوَ زَوْجُ فَاطِمَةَ بِنْتِ‏ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ کَانَتْ لِمُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بِنْتٌ یُلْبِسُهَا الثِّیَابَ وَ تَجِی‏ءُ إِلَى الرَّجُلِ فَیَأْخُذُهَا وَ یَضُمُّهَا إِلَیْهِ فَلَمَّا تَنَاهَتْ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ ع أَمْسَکَهَا بِیَدَیْهِ مَمْدُودَتَیْنِ وَ قَالَ إِذَا أَتَتْ عَلَى الْجَارِیَةِ سِتُّ سِنِینَ لَمْ یَجُزْ أَنْ یُقَبِّلَهَا رَجُلٌ لَیْسَتْ هِیَ بِمَحْرَمٍ لَهُ وَ لَا یَضُمَّهَا إِلَیْهِ « علی (ع) پیش محمد ابن ابراهیم بود ، اوشوهر فاطمه دختر امام حسین (ع) می باشد ،وومحمد بن ابراهیم دختری داشت که لباس پوشیده بود وپیش مردان می آمد وآنها ، اورا در آغوش می گرفتند ، وقتی پیش امام(ع) آمد ، حضرت با دستش اورا از خود دور نمود ؛ وفرمود زمانی که دختر شش ساله شد ، مردی که نامحرم است اورا نبوسد ویا اورا فشار ندهد» (وسایل الشیعه ،ج20 ،ص231).

 

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِیَةُ الْحُرَّةُ سِتَّ سِنِینَ فَلَا یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تُقَبِّلَهَا«وقتی دختر بچه شش ساله شد ، برای شما جایز نیست که اورا ببوسید» (کافی ،ج5 ،ص533).

 

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِیَةُ سِتَّ سِنِینَ فَلَا یُقَبِّلُهَا الْغُلَامُ وَ الْغُلَامُ لَا یُقَبِّلُ الْمَرْأَةَ إِذَا جَازَ سَبْعَ سِنِین‏ «وقتی دختر بچه ای به شش سالگی رسید ، جایز نیست که پسر بچه ، اورا ببوسید وهنگامی که پسر از هفت سالگی گذشت ، جایز نیست که زن (نامحرم ) اورا ببوسد» ( من‏لایحضره‏الفقیه ،ج3 ،ص437).


گاهی اوقات ، کودکان ، برای کشف بدن خود با آلت خود بازی می کند ،این امر برای آنها لذت بخش است ، لذا کودک به این عمل تکرار می کند.والدین نباید چنین برداشت کنند که بازی با آلت تناسلی اش ،امری طبیعی است ودر این زمینه اقدامی نکنند ؛ بلکه باید احساس وظیفه کنند و با توجه به آثار نامطلوب آن ،در صدد پیشگیری از تکرار آن بر آیند

 

مراقبت از بازی های کودکان

کودکان ، به دلیل کنجکاوی برای شناخت دنیای اطراف خود ، به جستجوی در هر چیزی می پردازند . از جمله می خواهند بدن را کشف کنند . در این جستجوهاست که با اندام تناسلی خود آشنا می شوند وسپس کنجکاوانه ، می خواهند بدانند که آیا دیگر کودکان نیز همین گونه یا خیر ؟ لذا به بازی هایی نظیر : دکتر بازی ومامان بازی روی می آورند که در این بازی ها سعی می کنند از چگونگی اندام های یکدیگر آگاه شوند. این مسئله،در کودکانی که شاهدروابط جنسی والدین بوده اند ویا اندام تناسلی آنها را دیده اند ، بیشتر حساس تر می شود؛ زیرا در این موارد ، کودک دوست دارد به تقلید از بزرگ سالان بپردازد ورفتار های آنان را انجام دهد . در این صورت ، گاه ممکن است طرفین بازی ، با رضایت ، به بازی با آلات تناسلی یکدیگر بپردازند واز این طریق ، احساس لذت کنند وکم کم ، زمینه برای انحراف جنسی آنان فراهم می شود .

 

والدین ، در پیشگیری از بازی های جنسی کودکان وظیفه دارند و باید مراقب باشند تا شرایط محیطی برای این نوع بازی ها برای کودکان فراهم نشود واگر احیاناً این صحنه ها را مشاهده کردند ، باید به صورت معقول ، از آن بازی ها جلوگیری کنند . آنها نباید از کودکان بپرسند : چه میکنند ؟ زیرا هر گاه کودکان ، عین حقیقت را بگویند ، برای والدین ، بسیار ناراحت کننده خواهد بود . همچنین نباید آنها را سر زنش وشرمسار کرد ونیز نباید حرکت آنها را به صورت دیگری حمل کرد ویا بهانه ساده ای یافت از قبیل این که : آیا فکر نمی کنید با این هوای سرد ، نباید لُخت شد؛ بلکه باید به کودکان دستور دادکه لباس خود را مرتب کنند وبه بازی دیگری بپردازند . باید گفت : تو و دوستت داشتید لباس های یکدیگر را در می آوردید . شما لُخت بودید . این حرکت را نباید انجام دهید ! دیدم که به او دست می زنی ! این کار مجاز نیست ! هرگاه سؤالی داشتید ، از من بپرسید وبا من مطرح کنید ، تا موضوع را برایتان شرح دهم. (تربیت جنسی ،صص125ـ124).

 

گاهی اوقات ، کودکان ، برای کشف بدن خود با آلت خود بازی می کند ،این امر برای آنها لذت بخش است ، لذا کودک به این عمل تکرار می کند.والدین نباید چنین برداشت کنند که بازی با آلت تناسلی اش ،امری طبیعی است ودر این زمینه اقدامی نکنند ؛ بلکه باید احساس وظیفه کنند و با توجه به آثار نامطلوب آن ،در صدد پیشگیری از تکرار آن بر آیند .


بازی با آلت تناسلی موجب لذت وآرامش کودک می شود ، از این رو کمبود محبت در کودک ، یکی از عواملی است که تکرار آن مؤثر می باشد ؛ لذا والدین برای پیشگیری از این عادت زشت وآسیب زا ، می بایست به کودک محبت به اندازه کافی داشته باشند ؛ واز هر گونه اعمال خشونت برای ترک آن خودداری نمایند

 

ازاین رو ، والدین ، به جای فشار آوردن بیش از حد به کودک برای ترک این عادت (استمناء) ، بهتر است نوزاد را در آغاز پیدایش ، از مهر ومحبت خود بهره مند سازند وقلب اورا از سرچشمه دوستی حقیقی ، چنان سرمست کنند که به خود ارضایی ، به عنوان یک وسیله التذاذ وخشنودی اش روی نیاورد (روابط بین والدین و کودکان ،ص195).

 

چنانچه والدین، چند یا یکی، از موارد فوق را رعایت نکنند ، کودک به « بلوغ پیش رس » مبتلا خواهد شد ؛ که عواقب بدی در قیل وبعد از بلوغ برای اوخواهد داشت . از این رو برای پیشگیری از بلوغ پیش رس ، یا رشد تمایلات جنسی زود هنگام در کودکان ، والدین می بایست نکات زیر را مراعات کنند:

 

* خودداری والدین ومحارم جنس مخالف ، از ظاهر شدن در برابر کودک به صورت عریان ، با لباس نیمه عریان ویا زننده ومهیج .

 

* خوداری از دستمالی کردن آلت تناسلی کودک ویا حتی تنبیه کردن ، به صورت زدن بر پشت وران های کودک .

 

* جدا کردن اتاق کودک از اتاق خواب والدین ، از سنّی که کودک ، قادر به تشخیص رفتار های جنسی است .

 

* جلوگیری از خوابیدن کودکان با کودکان یا بزرگ سالان دیگر .

 

* خودداری والدین از انجام دادن عمل زناشویی ویا دیگر رفتار های آمیزشی در برابر کودکان (حتی نوزادن ).


*خودداری از قرار دادن کودکان در معرض صحنه ها، عکس ها ویا فیلم های مستهجن وخودداری از شرکت دادن آنها در مجالس مختلط و پارتی ها وایجاد محدویت در استفاده از برنامه های سکسی در اینترنت وماهواره .

 

* پاسخ دادن به سؤالات جنسی کودکان ، به طور واقع بینانه وبه دور از تهییج جنسی آنها.

 

* مراقبت از کودکانی که در رختخواب برای مدت طولانی بیدارند. به این منظور ، لازم است که والدین ، در کنار کودک باشند یا رفت و آمد کنند تا هنگامی که مطمئن شوند که کودک ، به خواب رفته است . وبهتر است که اتاق کودک ، در مجاورت اتاق والدین باشد تا در موقیعت ها وزمان های گوناگون بتواند به راحتی ، از حال او آگاهی یابند.

 

* مراقب از دوستی ها وبازی های کودکان وجلوگیری از بازی های جنسی آنها وهمچنین ممانعت از خلوت کردن کودکان ، به مدت طولانی دور از چشم والدین. (تربیت جنسی ،صص128ـ 127).


  

یکی از علل خود ارضایی

لباس نامناسب
عامل دیگری که در«خودارضایی»کودکان و نوجوانان مؤثر است، استفاده از لباسهای نامناسب است.این مسئله به دو صورت می تواند مشکل آفرین باشد:
1-پوشانیدن لباسهای جنس مخالف به کودک.
2-پوشانیدن لباسهای تنگ، چسبان و تحریک آمیز.
در حالت اول، معمولاً والدینی به این کار مبادرت می نمایند که علاقمند به داشتن فرزند از جنس دیگری هستند؛ مثلاً پسردارند ولی شدیداً خواهان دختر هستند و یا بالعکس دختر دارند و شیفته ی فرزند پسر می باشند و چون آرزوی آنها تحقق پیدا نکرده است، با پوشانیدن لباس دختران براندام پسران و حتی آرایش دخترانه، سعی درتشفی ناکامی خود و آرزوی برآورده نشده،دارند و بالعکس در مورد دختران، پوشانیدن لباس پسرانه و فرم وآرایش پسرانه مطرح است.
این عمل درایفای نقش و «هویت جنسی»اختلال ایجاد می نماید و منجر به گرایش کودک به جنس مخالف می شود.از این رو توصیه می شود که والدین، فرزندان خود را به همان وضعیت و جنسیتی که هستند بپذیرند و در همان هویت خاص تربیت کنند براساس دختر و پسر بودن، تربیت زن کامل و یا مرد کامل را در مورد آنها اعمال نمایند.
در حالت دوم،استفاده از لباسهای تنگ و چسبان، منجر به تحریک جنسی فرزندان می شود، بخصوص استفاده از شلوارها و لباسهای نامناسب، باعث نوعی جلب توجه نوجوان به اعضای بدن،به ویژه دستگاه تناسلی می گردد.
علاوه براین که لباس تنگ از نظر بهداشتی برای بدن زیان آور است از حیث پرورش صحیح و حیات جنسی نیز آفاتی را به دنبال دارد.به این لحاظ انتخاب لباس مناسب درسنین قبل از بلوغ و دوران بلوغ یکی از وظایف حتمی والدین است.


  

9-بلوغ نابهنگام (زودرس)

بلوغ طبیعی و بهنجار،نوجوان را درموقعیت ایفای جنسی و توانایی تولید مثل قرار می دهد، ولی همانطور که قبلاً دراین زمینه اشاره نمودیم به دلیل فاصله ای که بین بلوغ جنسی (بهنجار)و بلوغ روانی و اقتصادی وجود دارد، به ناچار باید ارضای این غریزه را به تعویق افکند و به زمانی موکول کرد که شرایط دیگری از قبیل توانایی روحی برای تشکیل خانواده و همچنین توانایی و قابلیت تأمین درآمد نیز به وجود آمده باشد.
نظر به مشکلات یاد شده، اگر مسئله بلوغ زود هنگام را به آنها بیفزاییم، نوجوان را در وضعیت بغرنج و دشواری مشاهده می کنیم.زیرا اختلاف فار مربوط (تفاوت زمانی بلوغ جنسی و بلوغ روانی و اقتصادی)باز هم بیشتر می شود.
البته، دختران و پسران نسبت به بلوغ زودرس، واکنشهای یکسانی نشان نمی دهند.زیرا دختران به طور معمول یکی دو سال زودتر از پسران بالغ می شوند و زمانی که دختر نوجوانی دچاربلوغ زودرس شود، به این مفهوم است که زودتر از همه ی همسالانش به رشد بدنی و افزایش طول قامت و حجم فیزیکی بیشتری دست یافته است که او را در بین همسالان، از همه متمایز می کند.
تجربیات دست اندرکاران تربیتی مؤید آن است که معمولاً دختران نوجوان از بلوغ زودرس رنج می برند و احساس ناراحتی می کنند و سعی دارند حتی المقدور این موضوع را از دیگران مخفی نگه دارند.درحالی که پسران نوجوان برعکس دختران از بلوغ زودرس استقبال نموده و با نوعی غرور و شعف با دیگران از آن گفتگو می کنند.
بدیهی است نوجوانان پسر و دختری که زودتر از موعد مقرر به بلوغ می رسند دچار تحریکات بیشتر و تنشهای فراوانتر می گردند و برای ارضای خویش به نحو مطلوب، فاصله ی زمانی طولانی تری را باید طی کنند و چون همه ی آنها در وضعیت اخلاقی و ارادی آنچنانی نیستند که با پرهیزکاری، این مدت را به سر آورند، لذا امکان ابتلای آنان به «خودارضایی»بیشتر از سایر نوجوانان خواهد بود.

10-عوامل محرک فرهنگی

شرایط فرهنگی و اجتماعی به گونه ای است که نوجوانان مانند سایر گروههای سنی در معرض بمباران بی وقفه ی پیامهای اطلاعات و علوم مختلف قرار دارند.رسانه ها زبان ارتباطی این پیامها با مردم است و نقش گسترده و فراگیر آنها برای هیچ کس قابل انکار نیست.تبادلات فرهنگی کشورهای مختلف از طریق کتب،مجلات، فیلمها و نوارهای گوناگون و غیره انجام می پذیرد،به گونه ای که امروزه هیچ کشوری نمی تواند فضای فکری بسته و محدودی به وجود آورد.باید اذعان نمود که بیشتر تبادلات فرهنگی، در برگیرنده ی عناصر منفی و جنبه های بدآموز می شود، واقعیت امر آن است که در بیشتر نقاط کشورآثار سوء و نامطلوب فرهنگ مبتذل غرب را می توان مشاهده نمود.
فرستنده های رادیویی و تلویزیونی، فیلمهای سینمایی وارداتی، سریالهای خارجی مغایر با فرهنگ اسلامی، کتب و مجلات خارجی، نوارهای ویدئو و کاست که آخرین فیلمهای روی پرده را در دنیای غرب به سهولت به داخل کشور سرازیر می کند، عکسها و آلبومهای مبتذل و سایر ابزار تبلیغ که در دست دشمنان این جامعه، به طورمؤثری علیه ما به کار گرفته است. مجموعاً ایجاد کننده ی محیط محرک جنسی برای نوجوانان این مرز و بوم است.مع الاسف خطر ویرانگر این هجوم تبلیغاتی و فرهنگی کاملاً احساس نشده و لذا مقابله ی با آن هم کاملاً جدی گرفته نشده است.
گر چه مبادله ی این ابزارهای تبلیغاتی به شیوه ی نسبتاً مخفیانه انجام می گیرد، ولی مدارس و مراکز حضور نوجوانان، همچون میادین ورزشی و پارکها و غیره، زمینه ی مناسب این تبادلات را فراهم می نماید.
کتابهایی که به شرح و تفسیر روابط زناشویی همراه با تصاویر و جزئیات پرداخته اند، کم نیستند و به راحتی قابل خریداری و استفاده ی نوجوانان می باشند.
عکسهای مبتذل و تحریک آمیز جنسی به گونه ای روان شناسانه، اخلاق و فرهنگ نوجوانان را در معرض هجومی سخت و ویرانگر قرار داده اند.
پسر جوانی در نامه ای این گونه می نویسد:
14 سال بیشتر نداشتم که با دانش آموز دیگری دوست شدم.یک روز عکسی را در محل خلوتی به من نشان داد که مو بر بدنم راست شد...من که تا آن روز چنین عکسی و صحنه ای را ندیده بودم، کاملاً تعادلم را از دست دادم. برای مدتهای مدیدی، شب و روز به آن عکس فکر می کردم و گویی در ذهنم زنده بود.هرکاری می کردم از خاطرم نمی رفت و مرا رها نمی کرد، تا این که پس از مدتها مقاومت در برابر «خودارضایی»مقاومتم را از دست دادم و مبتلا به این بیماری خانمانسوز شدم.اکنون سالها از آن روز می گذرد و من در صدد ترک برآمده ام ولی نیاز به کمک شما دارم.بگویید چه کنم؟
«سیلوانوس استال» مؤلف کتاب ارزشمند «آنچه که یک جوان باید بداند؟» در این زمینه می نویسد:(29)
گویند پس از آن که سروانتس نویسنده ی مشهور اسپانیولی در کتاب «دون کیشوت»از شوالیه ی اسپانیا به سخریه و استهزا سخن راند، در خوانندگان چنان مؤثر افتاد که مردم دیگر پیرامون پهلوانی و روحیه ی پهلوانی نگشتند و دیگر از آن سرزمین، قهرمانی برنخاست.پس اگر کتابی تنها بتواند خوی سلحشوری ملتی را این سان دگرگون کند، یک مصنف زبردست خواهد توانست به آسانی جوانی را بفریبد و گمراه کند و او را با خواندن کتابی به ریشخند ساختن آیین پرهیزکاری و پسندیده دانستن زشتی برانگیزد، ادبیات هزل آمیزی که از دایره ی شرم و آزرم بیرون است، منافی اصول اخلاقی و خطرناک می باشد.

11-حساسیتهای پوستی

برخی از بیماریهای جلدی در سنین کودکی و یا نوجوانی سبب تحریک موضعی می شود و ایجاد خارش می نماید.زمینه ی پیدایش این گونه حساسیتها، ممکن است در عدم رعایت بهداشت، ایجاد عفونتهای پوستی، حساسیت داشتن نسبت به مواد شیمیایی و یا چیزهای دیگر، وجود داشته باشد و به هرصورت در چنین موقعیتی نوجوان آماده ی تحریک می شود و به نوعی برای رفع تحریک و تنش، اقدام می نماید.
«موریس دبس»صاحبنظر مسایل بلوغ، معتقد است:(30)
گاهی اوضاع و احوال محلی (موضعی)نیزعمل استمنا (خودارضایی) را تحریک می کند؛ مثلاً هر چیزی که موجب پیدایش خارش دستگاه تناسلی بدن شود و درنتیجه، دستمالی و تماس را موجب گردد.
دربرخی از موارد سوءتغذیه نیزمنجر به ایجاد عوارض پوستی می شود و زمینه ی خارش را فراهم می کند؛ مثلاً غذاها و خوراکیهایی که طبیعت آنها اصطلاحاً گرم است، اگر بیش از حد مورد نیاز بدن مورد استفاده قرار گیرد، باعث می شود که جوشهایی درنقاط مختلف بدن ظاهر شود و ایجاد حساسیت و تحریک نماید.
لذا توجه به تغذیه ی صحیح و متناسب نوجوانان، به طور منظم حمام رفتن و رعایت اصول کامل بهداشت و در صورت مشاهده حساسیتهای جلدی به یک متخصص امراض پوست مراجعه نمودن، می تواند از دستکاری بیش از حد بدن و بخصوص دستگاه تناسلی جلوگیری نماید.

12-اضطراب و نگرانی

دوره ی نوجوانی را غالباً می توان با اضطراب همراه دانست.اضطراب از آینده، ازدواج، شکست تحصیلی، فقدان اعضای خانواده و بالاخره نگرانی از سلامت جسمی و روانی، همه، موضوعهایی است که نوجوان را شدیداً تحت تأثیر قرار می دهند.
در پاره ای از موارد علل اضطراب برای نوجوان روشن و معلوم است و در مواردی دیگر نامعلوم.ولی آنچه در همه ی اضطرابها مشترک است، رنج و اندوه نوجوان ازحملات اضطرابی است که به او هجوم می آورند.


  

6-بیماری طولانی

برخی از کودکان و یا نوجوانان به دلیل ضعف بنیه ی جسمی و ساختمان بدنی خاصی که دارند، بیشتراز دیگران و همسالان خود، در معرض ابتلا به بیماری قرار می گیرند و ناچار به ماندن طولانی دربستر بیماری می شوند و یا برخی دیگر به دلیل عارضه ی ناگهانی از قبیل شکستگی استخوانهای پا و لگن و یا هر ضایعه ی دیگری،مدتهای مدید ناچارند در بستر بیماری بمانند و دوران معالجه و نقاهت پس از آن را پشت سر بگذارند.این گونه اقامتهای طولانی در بستر، کودک و نوجوان را خسته و ملول می سازد، به نحوی که ناگزیر خود را به چیزی مشغول می کند.دراین موارد تماس با بدن، به ویژه اندام جنسی منجر به کسب لذت می شود و در اثرمداومت براین کار، به صورت عادت درمی آید. لذا چنانچه کودک و نوجوان ناگزیر به استراحت طولانی است، باید ضمن مراقبتهای بهداشتی لازم، زمینه های سرگرمی مناسب و سالم و سازنده ای را برای او درهمان بستر فراهم نمود؛ از قبیل مطالعه ی کتب مفید و آموزنده ی داستانی، علمی، تخیلی، بازیهای فکری، استفاده از برنامه های مناسب تلویزیون و سایر موارد می تواند درجهت حل این مشکل، مؤثر واقع شود.

7-احساس کهتری

علی رغم آنکه همه ی ما دوست داریم مورد تکریم و تحسین دیگران واقع شویم، لکن این نیاز دربرخی از انسانها، به ویژه نوجوانان، تأمین نمی شود و غالباً به دنبال آن،احساس سرخوردگی و یأس، جانشین احساس مورد احترام بودن و ارزش داشتن نزد دیگران، می گردد.
همان اندازه که احساس حقارت، دلسرد کننده و قهقهرایی است، انسانی که در معرض این تأثیرنامطلوب واقع می گردد، احساس فرومایگی و بد بودن می کند و به تدریج از قله های رفیع منزلت و شأن انسانی، فاصله می گیرد و سقوط می کند.
در واقع باید گفت بین احساس عزت و کرامت فرد از یک سو و ابتلا به انحرافات اخلاقی از سوی دیگر،رابطه ی معکوس وجود دارد؛ به میزانی که خود را صاحب منزلت و احترام بدانیم از گناهان و لغزشها فاصله می گیریم و به نسبتی که خود را دون مایه و تهی بیابیم، در وادی انحرافات درمی غلتیم و خود را از دست می دهیم.
معادله ی رفتاری نوجوانان نیز برهمین اصل مبتنی است که «خودارضایی» با عظمت روحی نوجوان سر سازگاری ندارد و آن که درخود عظمتی و کرامتی نمی یابد، تفاوتی ندارد که از خود سوءاستفاده کند و یا به رابطه ی نامشروع دیگری بپیوندد.
از این رو، نوجوانان را باید تکریم نمود تا احساس منزلت و جلالت شأن درآنها پرورش یابد و خود را والاتر و منزه تر از آن بدانند که در وادی گناهان فرو افتند.این اصل روانی درکلامی شیوا از امام علی (ع)به خوبی و روشنی بیان شده است که فرمود:
مَن کَرُمت علیه نَفسُهُ، هانت علیه شهواتُهُ (24)
یعنی:کسی که در خود احساس کرامت می کند، شهوات و لغزشها نزد او بی مقدار می شوند.
خانواده و مربیانی که شخصیت نوجوان را به مسخره می گیرند و احساسات او را جریحه دار می کنند، آگاه باشند که درهم شکستن بنیان شخصیتی نوجوان، نه تنها او را از رسیدن به اهداف متعالی بازمی دارد، بلکه علاوه بر آن، راه را برای نفوذ ضد ارزشها، بیماریهای اخلاقی و انحرافات رفتاری از جمله خودارضایی، فراهم و هموار می کند.این معنا نیز درکلام دیگری از امام امیرالمؤمنین علی (ع)آمده است که فرمود:(25)
مَن هانت علیه نَفسُهُ، فلا ترجوا خیرَه
کسی که شخصیتش ،خوار و بی مقدار باشد،امیدی به خیر او نداشته باشید.
نوجوانی که احساس کهتری (حقارت)نمود،دفاع روانی و اخلاقی اش در برابر تمایلات زودگذر و شهوات به شدت کاهش می یابد و آسیب پذیر می گردد:از یک سو به لحاظ احساس فرومایگی ،از جامعه و همسالان فاصله می گیرد.زیرا شرم و خجلت افراطی چنین نوجوانی او را در برخورد با گروه و جامعه ،خلع سلاح می کند و از سوی دیگر در خلوت ناشی از احساسی کهتری به دنبال تشفی احساسات جریحه دارشده ،به خود ارضایی دست می یازد.
برخی از روان شناسان به رابطه ی بین عقده ی حقارت و استمنا اشاره کرده اند.
«هادفیلد»(26)به عنوان یک صاحبنظر در مسایل بلوغ می نویسد:
عقده ی حقارت نیز موجب تشویق به استمناءمی گردد.زیرا آن لذت ناچیز موقتی که استمناء به وجود می آورد،تا اندازه ای آزردگی درونی را جبران می کند ولی غالباً پس از این عمل ،کودک یأس و تأسف شدیدتری احساس می کند که بیش از پیش بر احساس حقارت وی می افزاید.(27)
وی همچنین می افزاید:
بدیهی است که دراین موارد ،ملامت کردن کودک و یا تحریک وی به احساس گناه و تقصیر به حالش زیانبخش تر خواهد بود.زیرا این عقیده را بیش از پیش در وی تقویت خواهد کرد که مورد علاقه ی دیگران نیست و یا آن که هیچ گونه ارزشی ندارد.(28)
«کامجویی از خود»گرچه موقتاً نوجوان را تشفی می بخشد و قدری آرامش و رخوت به همراه می آورد،لکن این آرامش کاذب است و به اصطلاح،آرامش قبل از طوفان نامیده می شود.طوفانی که بعدها سر بر می آورد و خرمن هستی نوجوان را در حریفی دامنگستر،می سوزاند.
آرامش واقعی را زمانی می توان به دست آورد که غریزه ی جنسی در مجرای صحیح و در چهار چوب قانون و شرع ارضا شود.لکن هرروش دیگری به جز این،وقتی انجام شد،نه تنها فرد را به آرامش و تعادل روانی نایل نمی گرداند ،بلکه به مرور مخل امنیت و آرامش روانی می گردد و هسته ی اصلی عصبیت را در وجود او ایجاد می کند.از این رو نباید شخصیت نوجوان را متزلزل نمود و او را به ناامیدی و یأس از خود و از آینده ی روشن، سوق داد، بلکه باید به او شخصیت داد و در پرتو آن، احساسات با عظمت و متعالی را در او تقویت نمود تا براساس ایجاد یک شخصتی مکفی و معتمد به نفس، بتوان نیروی مقاومت اخلاقی را در او افزایش داد، تا بتواند همچون سدی پولادین در مقابل هجوم تمایلات شهوانی و کامجویی بدلی، ایستادگی کند.
خانواده ها و مربیان با تأکید برنقاط مثبت شخصیت نوجوان پرورش آن جنبه ها، می توانند با مؤثرترین شیوه، به او در برابر تهاجم تمایلات نفسانی، مصونیت بخشند تا سلامت فرد و جامعه از برآیند آن دو حاصل گردد.

8-تقلید و بدآموزی

کودکان و نوجوانان، استعداد شگفتی برای تقلید و اقتباس از الگوهای رفتاری از خود نشان می دهند.این گونه تقلیدها، در بیشتر موارد با درایت و آگاهی توأم نیست، بلکه صرفاً براساس مشاهده ی رفتار و پذیرش آن، صورت می گیرد. از این رو، زمانی تقلید جنبه ی بدآموزی به خود می گیرد که رفتارهای مورد اقتباس، منفی و ضدارزشی باشد.
«خودارضایی»به سهولت می تواند مورد تقلید نوجوانان قرار گیرد.چنانچه نوجوانان فرصتهای زیادی را با هم و دور از نظارت والدین و مربیان بگذرانند، امکان انتقال این گونه تجربیات منفی به راحتی وجود خواهد داشت.
این امر به ویژه زمانی شدت می یابد که نوجوانان برای مدت قابل توجهی در مسافرتها، اردوها و مراکز آموزشی و نظامی شبانه روزی با یکدیگر باشند و علاوه بر آن اگر حضور بزرگترها و نظارت آنها به حداقل برسد، امکان بدآموزی و تقلید «خودارضایی» سریعتر فراهم می شود و یا این که در برخی از مدارس، دستشوییها در محلی دور از نظارت مسئولین این قبیل اماکن است و فرصتی برای تعدادی از دانش آموزان مسئله دار فراهم می شود تا به نیات خود جامعه عمل بپوشاند.لذا ضروری است مرتباً به این محلها سرکشی شود تا امکان بدآموزی و انحراف جنسی به حداقل برسد.
در موارد دیگر، تعداد دستشوییهای مدارس خیلی محدود است و تناسبی با تعداد دانش آموزان ندارد. لذا برخی از آنان فرصت نمی یابند که به تخلیه ی مثانه بپردازند که این امر خود، در تحریک زایی آنان سهمی مؤثر دارد.در مورد مراکز شبانه روزی، اردوها و مسافرتهای دسته جمعی که دانش آموزان به اتفاق مربیان شرکت می کنند، بهتر است مربیان و مسئولین، تربیتی اتخاذ نمایند که در خوابگاهها نیز حضور آنان احساس شود تا دانش آموزان با مشاهده ی آنان، فرصت و زمینه ی مناسبی برای انجام برخی از اعمال، نظیر بدآموزی و انتقال منفی، پیدا نکنند.


  

لل انحرافات جنسی (به ویژه خودارضایی)
نامه هایی که از دل پردرد برخی نوجوانان حکایت می کند، کم نیستند و اینها تنها نمونه هایی از نامه های مربوط به زندگی غم افزای تنی چند از آنهاست.
به راستی چرا نوجوانان به انحرافات جنسی و به ویژه «کامجویی بدلی» مبتلا می شوند؟ دراین مبحث برآنیم تا به کالبدشکافی علل مذکور بپردازیم و با ذکر شیوه های درمان و پیشگیری، به یاری خدا نوری براین راه پرمخافت و ظلمانی تابانیده شود و دست اندرکاران تعلیم و تربیت در این مرحله ی حساس و خطیر بلوغ بتوانند با موفقیت از عهده ی رسالت حساس خویش در این زمینه برآیند.

1-کنجکاوی هدایت نشده

یکی از علل مؤثر درابتلای نوجوانان به «کامجویی بدلی»، در کنجکاویهای هدایت نشده ی آنان در دوران کودکی نهفته است.اگر به این مسئله، عدم مراقبت خانواده ها را در زمینه ی برخورد مناسب بیفزاییم، به رابطه ی علت و ملعولی بین این دو نیز پی خواهیم برد.کودکان بر اساس غریزه ی کنجکاوی خویش به همه ی چیزهایی که موضوعیت دارد و پیرامون آنهاست، علاقمند می شوند که تقریباً یا از آنها اطلاعی ندارند و یا دانش آنها در آن زمینه ها اندک است.
کنجکاوی کودکان اگر به طریق صحیح هدایت شود، پایه های اولیه ساختمان معرفت و دانش را بنا می کند و چنانچه این غریزه ی پرقدرت با بی قیدی و بی مسئولیتی والدین و اطرافیان، مواجه گردد به مسیرهای نامطلوبی منجرخواهد گردید چون غالباً کودک براساس تشخیص خود عمل می کند که نتیجه ی آن همیشه مقرون به صحت و سلامت نخواهد بود.اما به تدریج که کودک متوجه محیط و طبیعت می شود به نوعی شناخت دست می یابد و پس از آن به طور طبیعی متوجه بدن خود می شود وآن را هدف کنجکاوی خود قرار می دهد و به وارسی اندام می پردازد.
اندامهای جنسی نیزیکی از دستگاههای بدن است که مورد بررسی و مطالعه ی کودک قرار می گیرد، به ویژه از این جهت که تماس با آن موجب نوعی لذت و ارضای خاطر می گردد، کودک به مرور مشغول دستکاری آن می شود و لذت حاصله از آن، او را به ادامه ی کار تشویق می نماید؛ به گونه ای که در برخی موارد والدین او را درحین بازی با آلت تناسلی مشاهده می نمایند.
بازداشتن کودک از این عمل با ملایمت و برخورد مؤثر تربیتی اولین اقدام قاطعی است که باید به عمل آورد.معطوف نمودن او به بازیهای پرنشاط و فعال نمودن دست و اندیشه ی کودک با کارهای دستی و هنری و بالاخره کودک را از نظرها دور نداشتن، برای اعمال مراقبت،گامهای دیگری است که در این زمینه باید برداشته شود.
لازم به یادآوری است چنانچه این عمل دور از چشمان والدین انجام گیرد و یا با اطلاع آنها ولی همراه با بی تفاوتی باشد، زمینه ساز ابتلای نوجوان به خودارضایی در دوران قبل از بلوغ و هنگام بلوغ خواهد بود.

2-ناآگاهی و بی خبری

نوجوانان به لحاظ محدودیت تجربه و اطلاع از مسایل، در موقعیتی قرار دارند که به طورطبیعی امکان خطاها و لغزشهایشان بیش از بزرگترها است و این مهم بر عهده ی اطرافیان، والدین و محیط اجتماعی است که به مرور زمان نوجوانان را با مسایل ویژه هر مرحله ی سنی و مقتضیات آن آشنا سازند، از جمله، آنها چندان اطلاعی از ماهیت و چگونگی عملکرد غریزه ی جنسی ندارند و به مجرد اولین نعوظ و نخستین انزال، به یک تجریه ی ابتدایی از لذت جنسی دست می یابند و خاطره ی مطبوعی را در این زمینه به دست می آورند و برای تجدید آن خاطره، ابتکار عمل را به دست می گیرند و با تحریک خود، به آن لذت نایل می شوند.
بی خبری و غفلت نوجوان، منجر به این می شود که او براساس عامل «لذت آنی»به ادامه ی این عمل مبادرت نماید.تنها انگیزه و عامل تداوم «خوارضایی»در این مرحله «کسب لذت» به سهلترین و فوریترین شیوه است.عنصر آگاهی و اطلاع از نتایج و تبعات مسئله نیز مفقود است و والدین غافلتر ار نوجوانان، سرگرم اشتغالات خود هستند.
چه بسا، والدینی که نسبت به کوچکترین تظاهرات بیماری فرزندان خود از قبیل سرماخوردگی و یا بی اشتهایی او حساس می شوند و در فکر چاره هستند، لکن نسبت به تظاهرات «خودارضایی»و علایم کامجویی از خود، در فرزندانشان، دچار «بی حسی»و اختلال در توجه و دقت هستند.در نمونه نامه های ذکر شده، بزرگترین عاملی که به عنوان عامل توسعه خودارضایی ذکر شده بود جهل و غفلت والدین در این زمینه بود.والدینی که حاضر نشده بودند در این امر حیاتی با فرزندان خود به گفتگو بنشینند و در صورت مشاهده ی برخی از علایم، آنها را نسبت به پیامدهای خودارضایی آگاه کنند و ایشان را برحذر دارند.لذا بی خبری نوجوان به ناآگاهی و غفلت والدین پیوند می خورد و دور باطلی را به وجود می آورد که حاصل آن تباه شدن جسم و جان نوجوان است.

3-انزوا

برخی از روان شناسان «خودارضایی»را «مرض تنهایی»نام نهاده اند. (4)
تنهایی به چندجهت می تواند زمینه ساز خودارضایی باشد:
از سویی، تنهایی به مفهوم در هم شکستن پیوندهای ارتباطی با دیگران، جامعه و اطرافیان است.پیوندهایی که بخشی از اوقات ما را پر می کنند و تجربیات اجتماعی مناسبی را برای ما فراهم می نمایند و روح را غنی و سرشار می سازند.کسانی که در تنهایی مداوم به سر می برند، از تجربیات مورد نظر محرومند و در برخوردهای اجتماعی با کفایت عمل نمی کنند و این مسئله نوجوانان را از ظاهر شدن در صحنه های اجتماعی برحذر می دارد و به نوبه ی خود تنهایی و انزوا را عمیقتر و ریشه دارتر می نماید.
از دیگرسو، تنهایی، روح نوجوان را ضعیف و حساس می کند و نیروی اراده را تحلیل می برد.لذا با جمع بندی آنچه ذکر شد، می توان نتیجه گرفت که تنهایی:
الف ـ اراده و نیروی فعال نوجوان را تضعیف می کند.
ب ـ فرصتهای اجتماعی را که بخش قابل توجه زندگی نوجوان را تأمین و اشغال می کند، از او می گیرد.
ج ـ براثر محرومیتهای اجتماعی (ناشی از تنهایی)نوجوان به زندگی درونی و ارتباط مداوم به خود، روی می آورد.
دـ بر اثر گسیختن علایق و ذوقیات مطلوب،نوجوان ناچار به «کسب لذت از خود»روی می آورد.
هـ نیروی ارادی که می توانست مانع گرایشهای جنسی خودارضا کننده گردد ناتوان شده و لذا نوجوان، مقاومتی در خود، برای غلبه بر این گرایشها احساس نمی کند.
وـ و بالاخره «تنهایی»به منزله ی حصاری است که نوجوان به دور خود می کشد.دراین صورت علایم هشداردهنده ای که اطرافیان بتوانند از طریق آنها به مشکل فرد (نوجوان)پی ببرند، کمتر به داخل این حصار محکم نفوذ می کند و لذا به توسعه و گسترش مسئله دامن می زند.

4-خانواده ی آسیب زا

نقش خانواده در سلامت «حیات جنسی»فرزندان، از سایر عوامل چشمگیرتر و حساستر است.رعایت موازین اخلاقی و تربیتی در روابط فیمابین والدین، به ویژه در رابطه با زناشویی به عنوان عامل زیربنایی قابل توجه است و در مرحله ی بعدی کیفیت روابط با فرزندان خود، حائز اهمیت ویژه ای است. والدین به لحاظ عشق و علاقه، اظهار محبت و نوازش و به ویژه روابط زناشویی، وظایف حساس و تعیین کننده ای دارند.
اولین گام در زمینه ی چگونگی رابطه ی جنسی بین پدر و مادر است.در برخی از احادیث آمده است (5)که باید والدین حتی از انجام آمیزش با یکدیگر، در حالی که کودکی خردسال در آن مکان به خواب رفته است، پرهیز نمایند. چرا که فرزند متوجه والدین در این حالت می شود و مستعد گرایش به مسایل انحراف آمیز جنسی می گردد و یا در قرآن کریم در زمینه ی اجازه ورود گرفتن اطفال از والدین برای ورود به اتاق آن در سه نوبت تأکید شده (6)و می توان گفت تلویحاً جدا نمودن محل خواب والدین از محل خواب فرزندان مورد تأکید قرار گرفته است که این موضوع به جهت حفظ سلامت جنسی فرزندان، بسیار ضروری است.درغیر این صورت چه بسا فرزندان، شاهد آمیزش والدین خواهند بود و این امر تأثیر و پیامدهای خطرناک و جبران ناپذیری بر اخلاق و سلامت روانی آنان خواهد داشت.
در تحقیقی که براساس چهارصد نامه ی ارسالی از نوجوانان و جوانان به رادیو (به عنوان برنامه ی آینده سازان)به عمل آمده است، (7)درموارد متعددی نوجوانان و جوانان،علت اصلی خودارضایی را در جریان قرار گرفتن مسایل خاص والدین و یا مشاهده ی این عمل ذکرکرده اند، به گونه ای که ضربات جبران ناپذیری بر سلامت روانی و اخلاقی آنها از این طریق وارد شده است.
نوجوانی از تهران بدون ذکر سن و مقطع تحصیلی خود نوشته است: (8)
دختری شاد و شاگرد ممتاز بودم.اما با فرا رسیدن سنین بلوغ بدبختیهای من آغاز شد.
هنگامی که به سن بلوغ رسیدم، با کتک و شماتت مادرم مواجه شدم و چنان رفتار بی محبت مادرم تأثیر سویی بر من گذاشت که دایماً درحال گریه به سر می بردم و مسئله بلوغ خود را فاجعه می دانستم.همیشه خود را منزوی می کردم و کسی متوجه رفتار من نبود...
در این قسمت از نامه او به نحوه ی اطلاع یافتن از آمیزش پدر و مادر خود اشاره می کند که در اثر بی مبالاتی و بی احتیاطی آنان در این امر صورت گرفته بود و این عمل آنان فشار روحی و روانی شدیدی به او وارد ساخت و سپس ادامه می دهد که:
...به مرور زمان تاب و تحمل خود را از دست داده بودم و به طور کلی حالم دگرگون شده بود.احساس می کردم که تمایلات خفته ای در من بیدار شده است که نمی توانستم با کوشش فراوانی که درقبال آن انجام می دادم، جلوی آنها را بگیرم و همین مسئله باعث شد که من مبتلا به «خودارضایی»شوم و بعدها بر اثر این عمل زشت به بیماریهای گوناگونی مبتلا شدم که نمی دانستم اثرات آن می باشد، اما بعدها به اثرات آن و این که این عمل از گناهان کبیره است، پی بردم و آن را ترک کردم و در مقابل خداوند توبه کردم اما هرگز تصور نمی کنم که خداوند مرا ببخشد.
نامه ی فوق، نمونه ای از موارد متعددی است که به دلیل بی بندوباری والدین و عدم حساسیت نسبت به مسئله مهم بلوغ، انحراف خودارضایی را در نوجوان به وجود آورده است.
خانواده ی آسیب زا، از سویی با عدم محافظت اخلاقی از روابط زناشویی بین خود، به احساسات ملتهب و پرقدرت بلوغ دامن می زنند و آنها را برحسب تحریم غریزه ی جنسی، به «خودارضایی»و سایر انحرافات سوق می دهند و از سوی دیگر با عدم رعایت وظایف اخلاقی و الهی خود، در قبال فرزندان، به رابطه ی معیوب و نامطلوبی شکل می دهند.
کم نیستند والدینی که فرزندان نوجوان را در آغوش می فشارند و یا با بوسیدن آنها به شکل نامناسب، آنها را تحریک می کنند و یا مادران جوانی که پسران نسبتاً نوبالغ خود را با خود به حمام می برند و یا سایر والدینی که بستر خواب فرزندان نوجوان و بالغ خود را هنوز از یکدیگر جدا نکرده اند.
در این زمینه به چند حدیث از معصومین و پیشوایان بزرگ الهی اشاره می کنیم که در بعضی حتی از بوسیدن کودکان در سنین مورد اشاره منع به عمل آمده است:
در خصوص بوسیدن، پیامبر اکرم (ص)می فرماید:(9)
دختربچه شش ساله را، پسربچه نبوسد. همچنین زنها از بوسیدن پسربچه ای که سنش از هفت سال تجاوز کرده است، خودداری کنند.
امیرالمؤمنین علی (ع)نیز می فرماید:(10)
وقتی دختربچه، شش ساله شد مرد نامحرم حق ندارد او را ببوسد. همچنین نمی تواند او را در آغوش بگیرد.
امام صادق (ع)نیز متذکر می شوند (11)که:
وقتی دختربچه به سن شش سالگی رسید برای تو شایسته نیست او را ببوسی.
در خصوص لمس کردن نیز حضرت علی (ع)می فرماید:(12)
دستمالی کردن مادر به آلت دختربچه ی شش ساله ی خود، یک قسم زنا محسوب می شود.
و امام صادق (ع)می فرماید:(13)
اگرمادری بدنش را به بدن دختر شش ساله ای بمالد، مرتکب نوعی زنا شده است.در زمینه جدا کردن بستر خواب کودکان، پیامبر بزرگوار اسلام (ص) می فرمایند:(14)
بستر خواب پسربچه با پسربچه و پسربچه با دختربچه و دختربچه با دختربچه، در سن ده سالگی باید از هم جدا شود.
موقعی که فرزندان شما هفت ساله شدند، بستر خوابشان را از هم جدا کنید.
به خدا قسم اگرمردی با همسر خود بیامیزد و در اتاق کودک بیداری آن دو را در حال آمیزش ببیند، سخنان آنها و همچین صدای تنفسشان را بشنود، آن طفل هرگز رستگار نخواهد شد.اگردختر باشد یا پسر، سرانجام به زناکاری آلوده می شود.(15)
امام باقر (ع)نیز در این خصوص می فرماید:(16)
بایستی بستر خواب پسربچه ی ده ساله را از زنها جدا کنید.
پسرچون ز ده درگذشتش سنین
ز نامحرمان گو فراتر نشین
بر پنبه آتش نشاید فروخت
که تا چشم برهم زنی خانه سوخت (17)
امام باقر (ع)می فرماید:
بپرهیز از (روابط ویژه)درجایی که کودک ممیزی تو را می بیند و رفتارت را آنچنان درک می کند که قادراست به خوبی برای دیگران توصیف و تشریح نماید.(18)
امام صادق (ع)می فرماید:
موقعی که در اتاق، کودکی حضور دارد، مردان با زنان یا کنیزان خود نیامیزند.زیرا این عمل،طفل را به راه بی عفتی و زناکاری سوق می دهد. (19)
به نمونه ی دیگری از خودارضایی که به حسب انحراف اخلاقی بستگان و عدم مراقبت از فرزندان خود، به وجود آمده است، اشاره ای می کنیم:(20)
در سنین کودکی، مورد سوءاستفاده دو تن از محارم خویش قرارگرفتم و بر اثر این عمل به استمناء و خودارضایی مبتلا شدم و به واسطه ی تکرار این عمل، دامنم لکه دارشد و حالا نیز خواستگاران فراوانی دارم که هرکدام یکی از دیگری بهتر هستند، به دلیل همین مسئله است که مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم، بدون این که علت نخواستن شوهر را پدر و مادرم بدانند.آنها از این موضوع هیچگونه اطلاعی ندارند و این جرأت را که بتوانم با مادرم در این باره صحبت کنم، ندارم.شما راه حلی به من نشان دهید، درضمن به متخصص نیز بدون اطلاع مادرم مراجعه کرده ام و او نیز مشکل مرا تأیید کرده است.به خدا قسم به علت این که وقتتان را بیشتر نگیرم، نامه ام را کوتاه نوشتم تا شما وقت آن را داشته باشید که آن را بخوانید و جواب بدهید.تصمیم گرفته ام، اگر راهی برایم نباشد، خودکشی کنم.آیا خودکشی در این وضعیت عیبی دارد؟ هر چند گناه کبیره محسوب می شود.به خاطر گناهانم، خیلی از مرگ
می ترسم،شما بگویید چه کنم؟ تو را به خدا جواب دهید.(21)
خانواده ها مسئولیت زیادی در قبال حفاظت اخلاقی فرزندان خود دارند و این مسئولیت درسنین بلوغ مضاعف می شود، ولی از حیث این که دختران نسبت به پسران آسیب پذیرترند و بیشتر درمعرض سوءاستفاده و به انحراف کشیده شدن قرار دارند، به ویژه خانواده های دختردار بیشتر باید از جهت مراقبت و نگهداری، به موضوع اهمیت بدهند و به حسن رابطه خود با نوجوانان در این دوره واقف باشند.

5-دوستیهای آلوده و مشکوک

نفوذپذیری نوجوانان از دوستان و همسالان بیش از سایرگروهها است؛ یعنی نوجوانان از همسن و سالان خویش بیشترتأثیر می پذیرند و به رنگ آنها درمی آیند تا دیگران و همچنین خلق و خوی دوستان خویش را برای خود الگو قرار می دهند.
درسنین بلوغ، نجواها و صحبتهای آهسته و درگوشی بین نوجوانان بیشتر می شود و محوراین گفتگوها، غالباً مسایل جنسی است که به صورت مخفیانه و دور از نظارت بزرگترها طرح می شود.نوجوانان به تبادل اطلاعات جنسی با یکدیگر می پردازند و از خود حرص و ولع خاصی دراین باب نشان می دهند.
یکی از مواردی که نوجوان به ناچاراطلاعات مربوط به بلوغ و مسایل جنسی خود را از کانالهای نامطمئن و مشکوک کسب می نماید، این است که والدین گفتگوهای ضروری مربوط به بلوغ را با فرزندانشان انجام نمی دهند و هاله ای از ابهام و اسرار مخفی بر این منطقه از دانستنیهای نوجوان، پیوسته سایه افکنده است.
چنانچه خانواده ها و مربیان از جنبه ی مسایل ضروری بلوغ، نوجوانان را مطلع نمایند و اطلاعات لازم را به گونه ای صحیح و مناسب در اختیارشان قرار دهند، دیگر نیازی به سوق یافتن نوجوان به دوستان و همسالان برای کسب این گونه اطلاعات احساس نمی شود.
نامه های بخشی از نوجوانان و جوانان، مؤید این معناست که در پاره ای از موارد، علت اصلی خودارضایی نوجوان، حضور دوستان ناباب از یک سو و بی خبری نوجوان ازمسایل ضروری و صحیح از سوی دیگر، می باشد.
نوجوان بیش ازحد به دوستانشان اعتماد دارند و با نوعی ساده اندیشی و اطمینان کامل با رفقا و معاشران خود مرتبط می شوند و این سرآغاز و زنگ خطری برای به انحراف کشیده شدن آنها محسوب می شود.
علاوه بر آگاهی بخشیدن نسبت به ضروریات بلوغ، باید خانواده ها و مربیان در زمینه ی دوستیها، معیارهای انتخاب دوست خوب و خطرات ناشی از معاشرتهای آلوده و ناباب، با نوجوانان به گفتگو بنشینند و ذهن آنها را به شیوه ی مناسبی جهت و آگاهی بخشند.
دخترنوجوانی درنامه ی خود این گونه مسایل را مطرح کرده است. (22)
پنج سال پیش وقتی که کلاس چهارم ابتدایی بودم خانواده ی جدیدی به کوچه ی ما نقل مکان کرد و این سرآغاز بدبختی من بود.این خانواده دختری داشت که دو سال از من بزرگتر بود.من با او دوست شدم و روابط صمیمانه ای بین ما برقرار شد، طوری که حتی یک لحظه دوری از هم را به سختی تحمل می کرد. ولی او به این دوستی پاک خیانت کرد و مرا به راهی کشید که رهایی از دام آن بسیار مشکل است.بله او مرا به مرض و بیماری وحشتناک «خودارضایی» دچار کرد و خود از آنجا رفت و مرا با یک دنیا آه و حسرت و پشیمانی تنها گذاشت.درابتدا هفته ای دو یا سه باربیشتر این عمل زشت را تکرار نمی کردم اما هرچه بزرگتر می شدم برتعداد این عمل افزوده شد و کار به جایی کشید که حتی پیش می آمد که در یک روز ده بار این کار را انجام می دادم.من که دختری پرجنب و جوش بودم و کمتر کسی می دید که یک گوشه نشسته باشم، کم کم به یک دختر گوشه گیر و رنگ پریده مبدل شدم.
این کارروی تحصیل من اثر گذاشت، من که تا سال سوم راهنمایی جزو شاگردان خوب کلاس بودم،درسال سوم راهنمایی، ثلث اول یک تجدیدی آوردم اما توانستم به مدت دو ماه «خودارضایی»را ترک کنم و تجدیدی خود را جبران کنم.لکن با ورود به کلاس اول تجربی دوباره «خودارضایی»من شروع شد.
من همیشه درفکر ورود به دانشگاه بودم و همیشه حساب می کردم چند سال دیگر وارد دانشگاه می شوم.ولی اینطوری که خود حساب می کنم اگر عمل «خودارضایی»را ادامه دهم، هر سال تنزل می کنم و حتی ممکن است مردود شود.خیلی دلم می خواهد که از این بیماری وحشتناک رهایی یابم.اما نمی دانم چه کنم، خواهش می کنم مرا در ترک این عادت زشت یاری دهید.(23)
همانگونه که دراین نامه مشاهده شد، عوامل زیر در انحراف این نوجوان، تأثیر داشته اند:
الف ـ دوستی ناباب و مشکوک با فردی دیگر،به ویژه با شخصی بزرگتر از خود.
در بیشتر موارد،دوست ناباب و بزرگتر، عامل به انحراف کشیده شدن نوجوان است.
ب ـ بیش از حد صمیمی شدن و روابط نزدیک برقرار کردن با دوست و همسایه.
در سنین بلوغ باید دوستیهای افراطی را با احتیاط و دقت زیادی کنترل نمود. زیرا منشأ انحراف، عمیقتر می گردد.
ج ـ فقدان نظارت و مراقبت والدین و اولیای مدرسه در مورد عوارض خودارضایی نوجوان، شکستهای تحصیلی وی و انزوای بیش از حد این دختر، مشکل را پیچیده تر و عمیق تر نموده است.


  

انواع انحرافات جنسی

مالش
(frotteurism)

نوعی اختلال جنسی یا پارافیلیا است که در آن مرد منحرف از نظر جنسی، مالیدن آلت تناسلی به جنس مؤنث برای ایجاد انگیختگی و ارگاسم در مکانهای شلوغ را آغاز میکند، مثلاً مترو، معمولاً مردان منفعل و فاقد اعتمادبه نفس آن را انجام میدهند.

یادگارخواهی همراه مبدل‌پوشی:


اغلب برانگیختگی دگرجنسخواه استفاده میشود.
مبدلپوشی مرد به زن شایعتراست.
نباید با ترانسسکسوالیسم که فردخواهان تعلق به جنس مخالف است،اشتباه شود. کانون اصلی نابهنجاری جنسی یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی جنسی ، پوشیدن لباس های جنس مخالف است . معمولا یک مرد مبتلا به یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی جنسی مجموعه ای از لباس های زنانه تهیه می کند که به طور متناوب آن ها را برای مبدل پوشی جنسی مورد استفاده قرار می دهد . در حین مبدل پوشی ، فرد معمولا استمناء می کند و خود را هم به عنوان فاعل مذکر و هم مفعول مونث خیال پردازی جنسی اش ، مجسم می کند . این اختلال تنها در مردان دگر جنس خواه گزارش شده است .
وقتی مبدل پوشی منحصراً در جریان سیر اختلال هویت جنسی روی دهد یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی جنسی تشخیص داده نمی شود . پدیده ی مبدل پوشی در دامنه ای از پوشیدن گاهگاهی لباس های زنانه در تنهایی ، تا درگیری گسترده ، در یک خرده فرهنگ مبدل پوشی قرار دارد .برخی مردان تنها یک تکه از لباس زنانه را زیر لباس مردانه شان می پوشند . بعضی دیگر از مردان مبتلا به یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی جنسی به طور کامل مانند زنان لباس پوشیده و آرایش می کنند . اینکه تا چه اندازه فرد مبدل پوش به طور موفقیت آمیز به شکل یک زن ظاهر شود بسته به اطوارگرها ، ریخت بندی و مهارت مبدل پوشی فرق می کند . در حالت های معمولی فرد مبتلا به یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی جنسی معمولا مردانه عمل می کند ، اگرچه ، رجحان اساسی وی دگر جنسی خواهی است ، وی تمایل به شرکای جنسی معدود دارد و ممکن است در اعمال همجنس خواهانه گهگاهی درگیر شود . یکی از ویژگی های همراه ممکن است وجود آزار خواهی جنسی باشد . این اختلال به طور معمول با مبدل پوشی در دوران کودکی یا اوایل نوجوانی شروع می شود .
در بسیاری از موارد مبدل پوشی تا بزرگسالی در جمع انجام نمی شود . تجربه ی نخستین ممکن است مبدل پوشی جزئی یا کلی باشد ، مبدل جزئی اغلب تا مبدل پوشی کامل پیش می رود . یک تکه لباس مورد علاقه ممکن است خود به خود شهوت انگیز باشد و احتمال دارد به طور عادتی ، نخست به هنگام استمناء و سپس در آمیزش جنسی استفاده شود

حیوان‌خواهی(zoophilia)


توضیحات:
نوعی انحراف جنسی است که در آن تمایل ارتباط جنسی با حیوانات وجود دار

 


  

اسوخیسم (Masochism): یا «شهوت آزار دوستی»، نقطه مقابل انحراف جنسی« سادیسم» است، یک فرد سادیک از ایذاء و اذیت دیگران لذت جنسی می‌برد، ‌اما یک انسان مبتلا به «ماسوخیسم» از عذاب و شکنجه وارد شدن به خودش لذت جنسی کسب می‌کند.
انحراف ماسوخیسم را از لحاظ شدت و ضعف به سه دسته تقسیم کرده‌اند:
1.ماسوخیسم روانی: مبتلایان به این نوع ماسوخیسم، بجز دشنام و خفت و خواری چیزی نمی‌طلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا، آنها را به اوج لذت جنسی می‌رساند.
2.ماسوخیسم احساساتی: مبتلایان به این نوع ماسوخیسم می‌کوشند با تجسم صحنه‌های مختلف ماسوخیستی بوسیلة فکر و خیال، تمایلات غیر عادی خویش را ارضاء کنند.
3.ماسوخیسم جسمی: حالتی است که انسان را وادار می‌کند از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خویش را با اشتیاق در معرض زجر، درد و عذاب قرار دهد.
جالب توجه این که سادیسم زیادتر در مردان و ماسوخیسم بیشتر در زنان دیده می‌شود، و روان شناسان علت آن را منفعل و ضعیف بودن زن و فاعل و قوی بودن مرد دانسته‌اند.

تلذذ از ادرار دیگران(Urolagnia): مبتلایان به این انحراف افرادی هستند که ترضیة خاطر جنسی آنها فقط بر اثر ادرار کردن دیگران بر آنها و یا رؤیت منظرة ادرار و یا بوی آن حاصل می‌شود، و از این راه به حالت رضایت جنسی می‌رسند، این انحراف از جمله انحرافات مربوط به ماسوخیسم است.انحراف خود نمایی(Exhibitionism): عبارت است از حالتی که افراد متبلا به این انحراف، با نمایاندن قسمتی از بدن خود به سایر افراد ترضیة امیال جنسی خود را فراهم می‌کنند.
این انحراف را از لحاظ شدت و ضعف می‌توان به سه دسته طبقه‌بندی کرد:
1.خود نمایی ضعیف: این افراد با پوشیدن لباسهای عجیب و غریب یا رنگ‌های تند و زننده، توجه دیگران را جلب می‌کنند و در این راه جنس موفق و مخالف فرقی برایشان نمی‌کند.
2.خود نمایی متوسط: دسته دوم افرادی که با بیرون گذاشتن قسمتی از بدن خود از قبیل سینه، پستان و غیره خود را در معرض تماشا و نظارة دیگران قرار داده و ضمن اینکه وسائل تحریک جنسی خود را فراهم می‌کنند، دیگران را تحریک می‌ کنند.
3.منحرفین واقعی:‌ این افراد در حضور جمع برهنه شده و به نمایش اعضای تناسلی خود می‌پردازند.

انحراف همجنس بازی(Homosexual): همجنس خواهی به این معناست که میل جنسی خود را در ارتباط با انسان دیگری از جنس خود ارضاء نماید، و دارای دو نوع می‌باشد: ارتباط مرد با مرد 2- و ارتباط زن با زن.

انحراف چشم چرانی(Inspectionism): شخصی که از تماشا و نظاره کردن بدن برهنة و اعمال جنسی دیگران لذت می‌برد،‌ دچار انحراف چشم چرانی است.

انحراف بت‌پرستی( Fetishism): افراد مبتلا به انحراف «فتی شیسم» بجای تماس عادی جنسی با جنس مخالف، به یکی از اعضای بدن یا متعلقات او ( مانند لباس و ...) دل می‌بندند و بدینوسیله رضایت خاطر میل جنسی خود را تأمین می‌کنند.
انحراف عشق و شهوت نسبت به اطفال( Pedophilia): انحراف «پدوفیلیا» و یا عشق و شهوت نسبت که کودکان، یک نوع ناراحتی روانی است که فرد مبتلای به این انحراف بحای عمل جنسی عادی با جنس مخالف مشروع خود، بچه‌ها و افراد جوان را اعم از مذکر و مؤنث برای اطفاء شهوت انتخاب و به این‌ وسیله غریزة جنسی خود را ارضاء می‌کند.


  

انحرافات جنسی عبارتند از خیالات، تمایلات یا رفتارهای ناراحت کننده و تکرار شونده جنسی.
به گزارش سه نسل، این مسائل باید برای مدت طولانی ادامه داشته باشند و یا با روابط جنسی سالم یا عملکرد روزمره فرد تداخل پیدا بکنند که بتوان از آنها به عنوان انحرافات جنسی نام برد. افرادی که دچار انحراف جنسی هستند، ممکن است متوجه باشند که کار درستی انجام نمیدهند اما غالبا فکر میکنند که نمیتوانند شرایط را تغییر دهند و یا این عادت خود را ترک کنند.

موارد اصلی انحرافات جنسی عبارتند از: چشم چرانی، عورت نمایی، بچه بازی، یادگارخواهی، دستمالی کردن. خودآزاری جنسی، دیگر آزاری جنسی.

چشم چرانی: افرادی که به این انحراف دچار هستند از تصور یا دیدن افراد برهنه، در حال درآوردن لباسشان و یا مشاهده رابطه جنسی افراد دیگر(حتی در فیلم) با هم لذت میبرند. این در اکثر مواقع در صورتی است که شخص و یا اشخاصی که نظاره میشوند از حضور شخص چشم چران مطلع نیستند. برای اینکه بتوان تشخیص چشم چران را برای شخصی قائل شد این تخیلات ، تمایلات و یا رفتارها باید برای خود فرد بسیار ناگوار باشند و یا در زندگی روزمره اش اختلال ایجاد کنند. این انحراف ممکن است ریشه در تجربیات فرد در دوران کودکی داشته باشد و روانکاوی میتواند در شناخت این ریشه ها به فرد کمک کند.

عورت نمایی: در این انحراف فرد اندام و یا اندام های جنسی اش را به فرد یا افراد غریبه نشان داده و از این موضوع لذت جنسی می برد.

همانند مورد بالا تاکید می شود که برای تشخیص قطعی این اختلال فرد باید از رفتار خود احساس خوبی نداشته باشد یا در زندگی روزمره اش اختلال ایجاد شده باشد. روانکاری برای این افراد مفید خواهد بود. این کار به شناسایی ریشه واقعی مشکل کمک خواهد کرد. گاهی نیز درمانهای دارویی برای این اشخاص تجویز میشود.

یادگارخواهی یا فتیشیزم: در این انحراف فرد از یک شی غیر زنده ( مانند کفش پاشنه بلند خانم ها یا جوراب زنانه و غیره) لذت جنسی میبرد. بطور معمول فرد برای برانگیخته شدن جنسی به این شی نیاز دارد و بدون آن برانگیخته نمیشود.این مسئله در صورتی انحراف تلقی می شود که فرد باطنا از این مسئله ناراحت باشد و یا این کار وی در زندگی روزمره اش یا روی شریک جنسی اش اثر منفی داشته باشد. برای این امر روان درمانی با هدف شناسایی علت اولیه این انحراف صورت می گیرد و معمولادرصد زیادی از افراد به درمان جواب میدهند.

دستمالی کردن یا فروتوریسم: این انحراف عبارت است ازلذت بردن از تماس یا مالیدن دست یا بدن خود به بدن فرد دیگربدون آنکه آن فرد رضایت داشته باشد.

معمولا این کار در مکان های شلوغ مانند اتوبوس یا مترو اتفاق میافتد. این افراد غالبا درک درستی از حدود اجتماعی خود و دیگران ندارند بنابراین ممکن است این عمل خود را به عنوان یک انحراف جنسی تلقی نکنند. درمان معمول برای این افراد روان درمانی می باشد و پاسخ به درمان در اکثر مواقع موفق است.

بچه بازی: این اختلال عبارت است از تخیلات، تمایلات یا رفتارهای جنسی که با یک کودک نابالغ (بطور معمول زیر 13 سال) انجام می شود. در صورتی که این تخیلات، تمایلات و رفتارهای جنسی به کرات و برای مدت زمانی معینی تکرار شود، فرد به انحراف بچه بازی دچار است. طبق تعریف این فرد باید خود بالغ بوده و حداقل پنج سال ازکودک مورد آزار بزرگ ترباشد. برای درمان باید این افراد را مدتها تحت روان درمانی قرار داد تا ریشه های عمیق این مسئله را که شامل نگرششان نسبت به جنسیت، احساسشان نسبت به خودشان و اغلب تجربه آزار جنسی و یا جسمی در دوران کودکی میشود، شناسایی کرده و تحت کنترل درآورد.

درمان دارویی قطعی برای این مسئله وجود ندارد اما بعضا از داروهای کاهنده تستوسترون استفاده می شود. پیش آگهی (سیر بیماری و پاسخ به درمان) این انحراف متغییر است و در کسانی که این انحراف را قبول دارند و باور بهتری نسبت به مشکلات دوران کودکی خود دارند، بهتر است. کسانی که علاوه بر انحراف بچه بازی دچار شخصیت ضد اجتماعی هستند، به درمان معمولا پاسخ مثبتی نمیدهند.

خودآزاری جنسی (مازوخیسم): خودآزاری جنسی عبارت است از لذت بردن جنسی فرد از تحقیر شدن، کتک خوردن، بسته شدن یا هر نوع زجر  کشیدن. لذت بردن جنسی از تنها تصور کردن موارد ذکر شده نیز خودآزاری جنسی به حساب میآید. در برخی موارد تجارب این چنینی ممکن است برای فرد خطر مرگ به همراه داشته باشد. این انحراف ریشه در دوران کودکی یا نوجوانی دارد و درمان آن معمولا از طریق روان درمانی است.

دیگر آزاری جنسی (سادیسم جنسی): در این انحراف فرد از تحقیر کردن و یا آزار دادن فرد دیگر لذت جنسی میبرد. حتی تصور کردن این مسائل میتواند برای او لذت جنسی داشته باشد. در اکثر موارد ریشه سادیسم جنسی در تجربیات دردناک دوران کودکی (مانند تجاوز، و یا آزار جنسی) است . روان درمانی می تواند برای این افراد مفید باشد. ممکن است پس از خواندن این متن به فکر افتاده باشید که شاید شما هم به یکی از این انحرافات جنسی دچار هستید. باید تاکید کنم که اگرپس از دانستن تعریف هریک از این اختلالات نگران افکار و یا اعمالی که انجام می دهید هستید، ممکن است به درجاتی از انحراف جنسی دچار باشید.

اما اگر این تخیلات، تمایلات و رفتارها در حدی نیستند که شما را نگران کنند، در زندگی روزمره تان اختلال ایجاد کنند یا برای افراد دیگر خطرناک یا آزار دهنده باشند، تشخیص انحراف جنسی قطعی نیست. اما در نهایت این احساس شماست . چنانچه فکر میکنید دوست دارید بیشتر در مورد اینکه چرا اینگونه فکر و یا عمل میکنید بدانید. مشاوره با روان درمانگران و روانکاوان خبره می تواند کمک کننده باشد.

منیع:http://www.3nasl.com


  

لواط و تجاوز جنسی به مردان بیشتر از تجاوز جنسی به زنان است. شاید کمی باورش سخت باشد، اما آمار رسمی این موضوع را تأیید می کند.
به گزارش قانون؛ فرمانده ناجا آمار دقیقی از تجاوز جنسی داده که شگفت آور است، نه به خاطر بعضی ارقام بالا بلکه به این دلیل که درصد تجاوز به مردان بیشتر از زنان شده است!

به گفته فرمانده ناجا سال گذشته 900 پرونده تجاوز ثبت شده که حدود 40 درصد آمار تجاوز مربوط به زنان و 60 درصد مربوط به مردان (لواط) است که معمولا علیه افراد زیر 15 سال و با اغفال صورت می گیرد.

مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران در گفت وگو با قانون با تأکید بر اینکه آمار غیررسمی بیشتر از این آمار است، می گوید: «در کشور برخی نوجوان هایی که به سن بلوغ می رسند عمل لواط را انجام می دهند و به دلایلی معمولا این عمل را با پسرهای کوچکتر از خودشان انجام می دهند.»

وی می افزاید: «خیلی از کسانی که لواط می کنند به مشتریان خود که حتی پسربچه های کوچک هستند، پول هم می دهند.»

او درباره علت افزایش آمار لواط می گوید: «اینها عوارض جامعه ای است که در آن محدودیت وجود دارد و آموزش های صحیح درباره مسائل جنسی به کودکان داده نمی شود و صحبت کردن درباره مسائل جنسی تابو است.»

اقلیما می گوید: «وقتی نوجوانان این جامعه به سن بلوغ می رسند، برای برطرف کردن نیاز جنسی خود به سراغ پسر بچه های کوچکتر می روند که دم دست و بدون دردسر هستند.»

وی با بیان اینکه عمل تجاوز از جمله لواط هم در بین مردان مجرد و هم در بین مردان متأهل اتفاق می افتد تاکید می کند که این عمل در بین مردان متأهل بیشتر شایع و با زور و خشونت همراه است.

او درباره پیامدهای عمل لواط می گوید: «افرادی که با آن ها لواط می شوند، دچار عقده روانی می شوند و در بسیاری موارد این عقده را به صورت لواط با بچه های دیگر بروز می دهند. بیشتر افرادی که مورد این عمل واقع می شوند، تمایلی یه این کار ندارند و به اجبار به آن تن می دهند و به همین دلیل شخصیت آن ها خرد می شود. برخی از افرادی که عمل لواط انجام داده اند، وقتی سنشان بالاتر می رود احساس گناه می کنند. متأسفانه افرادی که این کار را زیاد انجام می دهند به این عمل معتاد شده و در واقع بیمار هستند و روز به روز به افراد دیگر بیشتر آسیب وارد می کنند.»

رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران با تأکید بر این نکته که نگاه جامعه ما به سوی زنان است می گوید: «در جامعه به دلیل نگرش مردسالارانه همیشه بحث تجاوز به زنان پررنگ جلوه داده می شود. به عنوان مثال بحث درباره دختران فراری زیاد است و اگر دختری شب در خیابان بماند بلافاصله با او برخورد می شود. در حالیکه پسران فراری هم در جامعه زیاد هستند و حتی شب ها در خیابان می خوابند. قطعا این پسران به مسیرهای منحرفی کشیده می شوند که یکی از آنها همین عمل لواط است.»

او در پایان می گوید: «اگر جامعه ما پیشرفت کند و مردم آگاه تر شوند و این افراد بیمار تحت درمان قرار گیرند، می توان گفت امیدی هست تا آمار اینگونه تجاوزات پایین بیاید در غیر این صورت روز به روز وضعیت بدتر می شود.»

منبع::/www.parsine.com


  
   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :5
کل بازدید : 230357
کل یاداشته ها : 70


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ