سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لل انحرافات جنسی (به ویژه خودارضایی)
نامه هایی که از دل پردرد برخی نوجوانان حکایت می کند، کم نیستند و اینها تنها نمونه هایی از نامه های مربوط به زندگی غم افزای تنی چند از آنهاست.
به راستی چرا نوجوانان به انحرافات جنسی و به ویژه «کامجویی بدلی» مبتلا می شوند؟ دراین مبحث برآنیم تا به کالبدشکافی علل مذکور بپردازیم و با ذکر شیوه های درمان و پیشگیری، به یاری خدا نوری براین راه پرمخافت و ظلمانی تابانیده شود و دست اندرکاران تعلیم و تربیت در این مرحله ی حساس و خطیر بلوغ بتوانند با موفقیت از عهده ی رسالت حساس خویش در این زمینه برآیند.

1-کنجکاوی هدایت نشده

یکی از علل مؤثر درابتلای نوجوانان به «کامجویی بدلی»، در کنجکاویهای هدایت نشده ی آنان در دوران کودکی نهفته است.اگر به این مسئله، عدم مراقبت خانواده ها را در زمینه ی برخورد مناسب بیفزاییم، به رابطه ی علت و ملعولی بین این دو نیز پی خواهیم برد.کودکان بر اساس غریزه ی کنجکاوی خویش به همه ی چیزهایی که موضوعیت دارد و پیرامون آنهاست، علاقمند می شوند که تقریباً یا از آنها اطلاعی ندارند و یا دانش آنها در آن زمینه ها اندک است.
کنجکاوی کودکان اگر به طریق صحیح هدایت شود، پایه های اولیه ساختمان معرفت و دانش را بنا می کند و چنانچه این غریزه ی پرقدرت با بی قیدی و بی مسئولیتی والدین و اطرافیان، مواجه گردد به مسیرهای نامطلوبی منجرخواهد گردید چون غالباً کودک براساس تشخیص خود عمل می کند که نتیجه ی آن همیشه مقرون به صحت و سلامت نخواهد بود.اما به تدریج که کودک متوجه محیط و طبیعت می شود به نوعی شناخت دست می یابد و پس از آن به طور طبیعی متوجه بدن خود می شود وآن را هدف کنجکاوی خود قرار می دهد و به وارسی اندام می پردازد.
اندامهای جنسی نیزیکی از دستگاههای بدن است که مورد بررسی و مطالعه ی کودک قرار می گیرد، به ویژه از این جهت که تماس با آن موجب نوعی لذت و ارضای خاطر می گردد، کودک به مرور مشغول دستکاری آن می شود و لذت حاصله از آن، او را به ادامه ی کار تشویق می نماید؛ به گونه ای که در برخی موارد والدین او را درحین بازی با آلت تناسلی مشاهده می نمایند.
بازداشتن کودک از این عمل با ملایمت و برخورد مؤثر تربیتی اولین اقدام قاطعی است که باید به عمل آورد.معطوف نمودن او به بازیهای پرنشاط و فعال نمودن دست و اندیشه ی کودک با کارهای دستی و هنری و بالاخره کودک را از نظرها دور نداشتن، برای اعمال مراقبت،گامهای دیگری است که در این زمینه باید برداشته شود.
لازم به یادآوری است چنانچه این عمل دور از چشمان والدین انجام گیرد و یا با اطلاع آنها ولی همراه با بی تفاوتی باشد، زمینه ساز ابتلای نوجوان به خودارضایی در دوران قبل از بلوغ و هنگام بلوغ خواهد بود.

2-ناآگاهی و بی خبری

نوجوانان به لحاظ محدودیت تجربه و اطلاع از مسایل، در موقعیتی قرار دارند که به طورطبیعی امکان خطاها و لغزشهایشان بیش از بزرگترها است و این مهم بر عهده ی اطرافیان، والدین و محیط اجتماعی است که به مرور زمان نوجوانان را با مسایل ویژه هر مرحله ی سنی و مقتضیات آن آشنا سازند، از جمله، آنها چندان اطلاعی از ماهیت و چگونگی عملکرد غریزه ی جنسی ندارند و به مجرد اولین نعوظ و نخستین انزال، به یک تجریه ی ابتدایی از لذت جنسی دست می یابند و خاطره ی مطبوعی را در این زمینه به دست می آورند و برای تجدید آن خاطره، ابتکار عمل را به دست می گیرند و با تحریک خود، به آن لذت نایل می شوند.
بی خبری و غفلت نوجوان، منجر به این می شود که او براساس عامل «لذت آنی»به ادامه ی این عمل مبادرت نماید.تنها انگیزه و عامل تداوم «خوارضایی»در این مرحله «کسب لذت» به سهلترین و فوریترین شیوه است.عنصر آگاهی و اطلاع از نتایج و تبعات مسئله نیز مفقود است و والدین غافلتر ار نوجوانان، سرگرم اشتغالات خود هستند.
چه بسا، والدینی که نسبت به کوچکترین تظاهرات بیماری فرزندان خود از قبیل سرماخوردگی و یا بی اشتهایی او حساس می شوند و در فکر چاره هستند، لکن نسبت به تظاهرات «خودارضایی»و علایم کامجویی از خود، در فرزندانشان، دچار «بی حسی»و اختلال در توجه و دقت هستند.در نمونه نامه های ذکر شده، بزرگترین عاملی که به عنوان عامل توسعه خودارضایی ذکر شده بود جهل و غفلت والدین در این زمینه بود.والدینی که حاضر نشده بودند در این امر حیاتی با فرزندان خود به گفتگو بنشینند و در صورت مشاهده ی برخی از علایم، آنها را نسبت به پیامدهای خودارضایی آگاه کنند و ایشان را برحذر دارند.لذا بی خبری نوجوان به ناآگاهی و غفلت والدین پیوند می خورد و دور باطلی را به وجود می آورد که حاصل آن تباه شدن جسم و جان نوجوان است.

3-انزوا

برخی از روان شناسان «خودارضایی»را «مرض تنهایی»نام نهاده اند. (4)
تنهایی به چندجهت می تواند زمینه ساز خودارضایی باشد:
از سویی، تنهایی به مفهوم در هم شکستن پیوندهای ارتباطی با دیگران، جامعه و اطرافیان است.پیوندهایی که بخشی از اوقات ما را پر می کنند و تجربیات اجتماعی مناسبی را برای ما فراهم می نمایند و روح را غنی و سرشار می سازند.کسانی که در تنهایی مداوم به سر می برند، از تجربیات مورد نظر محرومند و در برخوردهای اجتماعی با کفایت عمل نمی کنند و این مسئله نوجوانان را از ظاهر شدن در صحنه های اجتماعی برحذر می دارد و به نوبه ی خود تنهایی و انزوا را عمیقتر و ریشه دارتر می نماید.
از دیگرسو، تنهایی، روح نوجوان را ضعیف و حساس می کند و نیروی اراده را تحلیل می برد.لذا با جمع بندی آنچه ذکر شد، می توان نتیجه گرفت که تنهایی:
الف ـ اراده و نیروی فعال نوجوان را تضعیف می کند.
ب ـ فرصتهای اجتماعی را که بخش قابل توجه زندگی نوجوان را تأمین و اشغال می کند، از او می گیرد.
ج ـ براثر محرومیتهای اجتماعی (ناشی از تنهایی)نوجوان به زندگی درونی و ارتباط مداوم به خود، روی می آورد.
دـ بر اثر گسیختن علایق و ذوقیات مطلوب،نوجوان ناچار به «کسب لذت از خود»روی می آورد.
هـ نیروی ارادی که می توانست مانع گرایشهای جنسی خودارضا کننده گردد ناتوان شده و لذا نوجوان، مقاومتی در خود، برای غلبه بر این گرایشها احساس نمی کند.
وـ و بالاخره «تنهایی»به منزله ی حصاری است که نوجوان به دور خود می کشد.دراین صورت علایم هشداردهنده ای که اطرافیان بتوانند از طریق آنها به مشکل فرد (نوجوان)پی ببرند، کمتر به داخل این حصار محکم نفوذ می کند و لذا به توسعه و گسترش مسئله دامن می زند.

4-خانواده ی آسیب زا

نقش خانواده در سلامت «حیات جنسی»فرزندان، از سایر عوامل چشمگیرتر و حساستر است.رعایت موازین اخلاقی و تربیتی در روابط فیمابین والدین، به ویژه در رابطه با زناشویی به عنوان عامل زیربنایی قابل توجه است و در مرحله ی بعدی کیفیت روابط با فرزندان خود، حائز اهمیت ویژه ای است. والدین به لحاظ عشق و علاقه، اظهار محبت و نوازش و به ویژه روابط زناشویی، وظایف حساس و تعیین کننده ای دارند.
اولین گام در زمینه ی چگونگی رابطه ی جنسی بین پدر و مادر است.در برخی از احادیث آمده است (5)که باید والدین حتی از انجام آمیزش با یکدیگر، در حالی که کودکی خردسال در آن مکان به خواب رفته است، پرهیز نمایند. چرا که فرزند متوجه والدین در این حالت می شود و مستعد گرایش به مسایل انحراف آمیز جنسی می گردد و یا در قرآن کریم در زمینه ی اجازه ورود گرفتن اطفال از والدین برای ورود به اتاق آن در سه نوبت تأکید شده (6)و می توان گفت تلویحاً جدا نمودن محل خواب والدین از محل خواب فرزندان مورد تأکید قرار گرفته است که این موضوع به جهت حفظ سلامت جنسی فرزندان، بسیار ضروری است.درغیر این صورت چه بسا فرزندان، شاهد آمیزش والدین خواهند بود و این امر تأثیر و پیامدهای خطرناک و جبران ناپذیری بر اخلاق و سلامت روانی آنان خواهد داشت.
در تحقیقی که براساس چهارصد نامه ی ارسالی از نوجوانان و جوانان به رادیو (به عنوان برنامه ی آینده سازان)به عمل آمده است، (7)درموارد متعددی نوجوانان و جوانان،علت اصلی خودارضایی را در جریان قرار گرفتن مسایل خاص والدین و یا مشاهده ی این عمل ذکرکرده اند، به گونه ای که ضربات جبران ناپذیری بر سلامت روانی و اخلاقی آنها از این طریق وارد شده است.
نوجوانی از تهران بدون ذکر سن و مقطع تحصیلی خود نوشته است: (8)
دختری شاد و شاگرد ممتاز بودم.اما با فرا رسیدن سنین بلوغ بدبختیهای من آغاز شد.
هنگامی که به سن بلوغ رسیدم، با کتک و شماتت مادرم مواجه شدم و چنان رفتار بی محبت مادرم تأثیر سویی بر من گذاشت که دایماً درحال گریه به سر می بردم و مسئله بلوغ خود را فاجعه می دانستم.همیشه خود را منزوی می کردم و کسی متوجه رفتار من نبود...
در این قسمت از نامه او به نحوه ی اطلاع یافتن از آمیزش پدر و مادر خود اشاره می کند که در اثر بی مبالاتی و بی احتیاطی آنان در این امر صورت گرفته بود و این عمل آنان فشار روحی و روانی شدیدی به او وارد ساخت و سپس ادامه می دهد که:
...به مرور زمان تاب و تحمل خود را از دست داده بودم و به طور کلی حالم دگرگون شده بود.احساس می کردم که تمایلات خفته ای در من بیدار شده است که نمی توانستم با کوشش فراوانی که درقبال آن انجام می دادم، جلوی آنها را بگیرم و همین مسئله باعث شد که من مبتلا به «خودارضایی»شوم و بعدها بر اثر این عمل زشت به بیماریهای گوناگونی مبتلا شدم که نمی دانستم اثرات آن می باشد، اما بعدها به اثرات آن و این که این عمل از گناهان کبیره است، پی بردم و آن را ترک کردم و در مقابل خداوند توبه کردم اما هرگز تصور نمی کنم که خداوند مرا ببخشد.
نامه ی فوق، نمونه ای از موارد متعددی است که به دلیل بی بندوباری والدین و عدم حساسیت نسبت به مسئله مهم بلوغ، انحراف خودارضایی را در نوجوان به وجود آورده است.
خانواده ی آسیب زا، از سویی با عدم محافظت اخلاقی از روابط زناشویی بین خود، به احساسات ملتهب و پرقدرت بلوغ دامن می زنند و آنها را برحسب تحریم غریزه ی جنسی، به «خودارضایی»و سایر انحرافات سوق می دهند و از سوی دیگر با عدم رعایت وظایف اخلاقی و الهی خود، در قبال فرزندان، به رابطه ی معیوب و نامطلوبی شکل می دهند.
کم نیستند والدینی که فرزندان نوجوان را در آغوش می فشارند و یا با بوسیدن آنها به شکل نامناسب، آنها را تحریک می کنند و یا مادران جوانی که پسران نسبتاً نوبالغ خود را با خود به حمام می برند و یا سایر والدینی که بستر خواب فرزندان نوجوان و بالغ خود را هنوز از یکدیگر جدا نکرده اند.
در این زمینه به چند حدیث از معصومین و پیشوایان بزرگ الهی اشاره می کنیم که در بعضی حتی از بوسیدن کودکان در سنین مورد اشاره منع به عمل آمده است:
در خصوص بوسیدن، پیامبر اکرم (ص)می فرماید:(9)
دختربچه شش ساله را، پسربچه نبوسد. همچنین زنها از بوسیدن پسربچه ای که سنش از هفت سال تجاوز کرده است، خودداری کنند.
امیرالمؤمنین علی (ع)نیز می فرماید:(10)
وقتی دختربچه، شش ساله شد مرد نامحرم حق ندارد او را ببوسد. همچنین نمی تواند او را در آغوش بگیرد.
امام صادق (ع)نیز متذکر می شوند (11)که:
وقتی دختربچه به سن شش سالگی رسید برای تو شایسته نیست او را ببوسی.
در خصوص لمس کردن نیز حضرت علی (ع)می فرماید:(12)
دستمالی کردن مادر به آلت دختربچه ی شش ساله ی خود، یک قسم زنا محسوب می شود.
و امام صادق (ع)می فرماید:(13)
اگرمادری بدنش را به بدن دختر شش ساله ای بمالد، مرتکب نوعی زنا شده است.در زمینه جدا کردن بستر خواب کودکان، پیامبر بزرگوار اسلام (ص) می فرمایند:(14)
بستر خواب پسربچه با پسربچه و پسربچه با دختربچه و دختربچه با دختربچه، در سن ده سالگی باید از هم جدا شود.
موقعی که فرزندان شما هفت ساله شدند، بستر خوابشان را از هم جدا کنید.
به خدا قسم اگرمردی با همسر خود بیامیزد و در اتاق کودک بیداری آن دو را در حال آمیزش ببیند، سخنان آنها و همچین صدای تنفسشان را بشنود، آن طفل هرگز رستگار نخواهد شد.اگردختر باشد یا پسر، سرانجام به زناکاری آلوده می شود.(15)
امام باقر (ع)نیز در این خصوص می فرماید:(16)
بایستی بستر خواب پسربچه ی ده ساله را از زنها جدا کنید.
پسرچون ز ده درگذشتش سنین
ز نامحرمان گو فراتر نشین
بر پنبه آتش نشاید فروخت
که تا چشم برهم زنی خانه سوخت (17)
امام باقر (ع)می فرماید:
بپرهیز از (روابط ویژه)درجایی که کودک ممیزی تو را می بیند و رفتارت را آنچنان درک می کند که قادراست به خوبی برای دیگران توصیف و تشریح نماید.(18)
امام صادق (ع)می فرماید:
موقعی که در اتاق، کودکی حضور دارد، مردان با زنان یا کنیزان خود نیامیزند.زیرا این عمل،طفل را به راه بی عفتی و زناکاری سوق می دهد. (19)
به نمونه ی دیگری از خودارضایی که به حسب انحراف اخلاقی بستگان و عدم مراقبت از فرزندان خود، به وجود آمده است، اشاره ای می کنیم:(20)
در سنین کودکی، مورد سوءاستفاده دو تن از محارم خویش قرارگرفتم و بر اثر این عمل به استمناء و خودارضایی مبتلا شدم و به واسطه ی تکرار این عمل، دامنم لکه دارشد و حالا نیز خواستگاران فراوانی دارم که هرکدام یکی از دیگری بهتر هستند، به دلیل همین مسئله است که مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم، بدون این که علت نخواستن شوهر را پدر و مادرم بدانند.آنها از این موضوع هیچگونه اطلاعی ندارند و این جرأت را که بتوانم با مادرم در این باره صحبت کنم، ندارم.شما راه حلی به من نشان دهید، درضمن به متخصص نیز بدون اطلاع مادرم مراجعه کرده ام و او نیز مشکل مرا تأیید کرده است.به خدا قسم به علت این که وقتتان را بیشتر نگیرم، نامه ام را کوتاه نوشتم تا شما وقت آن را داشته باشید که آن را بخوانید و جواب بدهید.تصمیم گرفته ام، اگر راهی برایم نباشد، خودکشی کنم.آیا خودکشی در این وضعیت عیبی دارد؟ هر چند گناه کبیره محسوب می شود.به خاطر گناهانم، خیلی از مرگ
می ترسم،شما بگویید چه کنم؟ تو را به خدا جواب دهید.(21)
خانواده ها مسئولیت زیادی در قبال حفاظت اخلاقی فرزندان خود دارند و این مسئولیت درسنین بلوغ مضاعف می شود، ولی از حیث این که دختران نسبت به پسران آسیب پذیرترند و بیشتر درمعرض سوءاستفاده و به انحراف کشیده شدن قرار دارند، به ویژه خانواده های دختردار بیشتر باید از جهت مراقبت و نگهداری، به موضوع اهمیت بدهند و به حسن رابطه خود با نوجوانان در این دوره واقف باشند.

5-دوستیهای آلوده و مشکوک

نفوذپذیری نوجوانان از دوستان و همسالان بیش از سایرگروهها است؛ یعنی نوجوانان از همسن و سالان خویش بیشترتأثیر می پذیرند و به رنگ آنها درمی آیند تا دیگران و همچنین خلق و خوی دوستان خویش را برای خود الگو قرار می دهند.
درسنین بلوغ، نجواها و صحبتهای آهسته و درگوشی بین نوجوانان بیشتر می شود و محوراین گفتگوها، غالباً مسایل جنسی است که به صورت مخفیانه و دور از نظارت بزرگترها طرح می شود.نوجوانان به تبادل اطلاعات جنسی با یکدیگر می پردازند و از خود حرص و ولع خاصی دراین باب نشان می دهند.
یکی از مواردی که نوجوان به ناچاراطلاعات مربوط به بلوغ و مسایل جنسی خود را از کانالهای نامطمئن و مشکوک کسب می نماید، این است که والدین گفتگوهای ضروری مربوط به بلوغ را با فرزندانشان انجام نمی دهند و هاله ای از ابهام و اسرار مخفی بر این منطقه از دانستنیهای نوجوان، پیوسته سایه افکنده است.
چنانچه خانواده ها و مربیان از جنبه ی مسایل ضروری بلوغ، نوجوانان را مطلع نمایند و اطلاعات لازم را به گونه ای صحیح و مناسب در اختیارشان قرار دهند، دیگر نیازی به سوق یافتن نوجوان به دوستان و همسالان برای کسب این گونه اطلاعات احساس نمی شود.
نامه های بخشی از نوجوانان و جوانان، مؤید این معناست که در پاره ای از موارد، علت اصلی خودارضایی نوجوان، حضور دوستان ناباب از یک سو و بی خبری نوجوان ازمسایل ضروری و صحیح از سوی دیگر، می باشد.
نوجوان بیش ازحد به دوستانشان اعتماد دارند و با نوعی ساده اندیشی و اطمینان کامل با رفقا و معاشران خود مرتبط می شوند و این سرآغاز و زنگ خطری برای به انحراف کشیده شدن آنها محسوب می شود.
علاوه بر آگاهی بخشیدن نسبت به ضروریات بلوغ، باید خانواده ها و مربیان در زمینه ی دوستیها، معیارهای انتخاب دوست خوب و خطرات ناشی از معاشرتهای آلوده و ناباب، با نوجوانان به گفتگو بنشینند و ذهن آنها را به شیوه ی مناسبی جهت و آگاهی بخشند.
دخترنوجوانی درنامه ی خود این گونه مسایل را مطرح کرده است. (22)
پنج سال پیش وقتی که کلاس چهارم ابتدایی بودم خانواده ی جدیدی به کوچه ی ما نقل مکان کرد و این سرآغاز بدبختی من بود.این خانواده دختری داشت که دو سال از من بزرگتر بود.من با او دوست شدم و روابط صمیمانه ای بین ما برقرار شد، طوری که حتی یک لحظه دوری از هم را به سختی تحمل می کرد. ولی او به این دوستی پاک خیانت کرد و مرا به راهی کشید که رهایی از دام آن بسیار مشکل است.بله او مرا به مرض و بیماری وحشتناک «خودارضایی» دچار کرد و خود از آنجا رفت و مرا با یک دنیا آه و حسرت و پشیمانی تنها گذاشت.درابتدا هفته ای دو یا سه باربیشتر این عمل زشت را تکرار نمی کردم اما هرچه بزرگتر می شدم برتعداد این عمل افزوده شد و کار به جایی کشید که حتی پیش می آمد که در یک روز ده بار این کار را انجام می دادم.من که دختری پرجنب و جوش بودم و کمتر کسی می دید که یک گوشه نشسته باشم، کم کم به یک دختر گوشه گیر و رنگ پریده مبدل شدم.
این کارروی تحصیل من اثر گذاشت، من که تا سال سوم راهنمایی جزو شاگردان خوب کلاس بودم،درسال سوم راهنمایی، ثلث اول یک تجدیدی آوردم اما توانستم به مدت دو ماه «خودارضایی»را ترک کنم و تجدیدی خود را جبران کنم.لکن با ورود به کلاس اول تجربی دوباره «خودارضایی»من شروع شد.
من همیشه درفکر ورود به دانشگاه بودم و همیشه حساب می کردم چند سال دیگر وارد دانشگاه می شوم.ولی اینطوری که خود حساب می کنم اگر عمل «خودارضایی»را ادامه دهم، هر سال تنزل می کنم و حتی ممکن است مردود شود.خیلی دلم می خواهد که از این بیماری وحشتناک رهایی یابم.اما نمی دانم چه کنم، خواهش می کنم مرا در ترک این عادت زشت یاری دهید.(23)
همانگونه که دراین نامه مشاهده شد، عوامل زیر در انحراف این نوجوان، تأثیر داشته اند:
الف ـ دوستی ناباب و مشکوک با فردی دیگر،به ویژه با شخصی بزرگتر از خود.
در بیشتر موارد،دوست ناباب و بزرگتر، عامل به انحراف کشیده شدن نوجوان است.
ب ـ بیش از حد صمیمی شدن و روابط نزدیک برقرار کردن با دوست و همسایه.
در سنین بلوغ باید دوستیهای افراطی را با احتیاط و دقت زیادی کنترل نمود. زیرا منشأ انحراف، عمیقتر می گردد.
ج ـ فقدان نظارت و مراقبت والدین و اولیای مدرسه در مورد عوارض خودارضایی نوجوان، شکستهای تحصیلی وی و انزوای بیش از حد این دختر، مشکل را پیچیده تر و عمیق تر نموده است.


  
   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :12
بازدید دیروز :12
کل بازدید : 230592
کل یاداشته ها : 70


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ