سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیروی از شهوت فرج و افراط در آمیزش، شکی نیست که عقل را چنان مقهور و منکوب می کند که همت آدمی را مقصور بر تمتع و بهره گیری از زنان می سازد، و انسان را از سلوک راه آخرت محروم می گرداند، و بسا چنان چیره شود که دین و ایمان را زایل نماید و آدمی را به ارتکاب کارهای زشت بکشاند، و اگر قوه واهمه کسی بر او غالب باشد این شهوت او را به عشق بهیمی

گرفتار سازد و در نتیجه نیروی وهم، عقل را در خدمت شهوت در آورد، و حال آنکه خدا عقل را آفریده تا مطاع باشد نه خدمتگزار شهوت. و این بیماری دلهائی است که از محبت خدا و از همت های عالی خالی و بی نصیب است.

و باید از مبادی شهوت یعنی فکر و نظر کردن درباره آن احتراز نمود، زیرا اگر شهوت به هیجان آمد و استوار شد دفع آن دشوار است، و همچنین است دوستی جاه و مال و ملک و فرزند. و مثل کسی که آن را از همان آغاز انگیزش در هم شکند مانند کسی است که عنان مرکبی را از آغاز ورود به جائی به دست گیرد که بازداشتن آن با کشیدن عنان آسان است، و مثل کسی که بخواهد شهوت را بعد از استحکام و ریشه دار شدن معالجه کند مانند کسی است که آن چارپا را واگذارد تا داخل خانه شود و آنگاه دم او را بگیرد و بخواهد از عقب بیرون کشد، چه تفاوت بزرگی است بین این دو حال از حیث آسانی و دشواری. پس احتراز و احتیاط باید در ابتدای کار باشد که در اواخر جز با کوشش شدید که نزدیک به جان کندن است علاج نمی پذیرد.

و گاهی افراط این شهوت گروهی را بر آن می دارد که غذاهای مقوی می خورند تا نیروی بیشتر برای آمیزش پیدا کنند، اینان مانند کسانی هستند که به چنگ درندگان گرفتار شده اند و در بعضی اوقات که آن درندگان از ایشان غافل شوند حیله ها کنند تا آنها را به هیجان و حمله آورند، و پس از تهییج و برانگیختن آنها به علاج و اصلاح آنها پردازند.

به تجربه رسیده است که کسی که مطیع و منقاد این شهوت گردد و در افزودن وسائل تهییج آن و تزویج زنان و تجدید آنان و تخیل و نگریستن و خوردن غذاها و داروهای محرک بکوشد بدن او ضعیف و بیمار و عمرش کوتاه می شود، و افراط آن گاه به سقوط آن قوه و اختلال در قوای فکری و فساد عقل منجر می گردد - چنانکه در کتابهای طبی اثبات شده است - و آمیزش برای مغز او هر چیز زیانبارتر است، زیرا جلب قسمتی از مواد معنوی به آنجا مربوط است. و از این رو غزالی این شهوت را به عامل و کارگزار ظالمی تشبیه کرده که پادشاه او را مطلق العنان کند و وی را از ظلم باز ندارد و او به تدریج همه اموال رعایا را بگیرد و

آنها را به فقر وفاقه مبتلا سازد و آنان از گرسنگی و ناتوانی از تحصیل قوت و آذوقه خود هلاک شوند. به همین گونه اگر عقل این قوه را مقهور نکند و آن را بر راه اعتدال نگه ندارد همه مواد مناسب و شایسته ای که قوه غاذیه باید آنها را بدل ما یتحلل سازد به مصرف خود می رساند و همه را منی می سازد، و همه اعضاء بی غذا می مانند و ضعیف می گردند و بدن به سرعت رو به فنا می رود. اما اگر شهوت مطیع عقل باشد و به امر و نهی آن گردن نهد همچون عامل و کارگزاری است که از روی عدل و مروت مالیات می ستاند و آن را صرف مملکت و حفظ مرزها و اصلاح پلها و دیگر نیازهای کشور می کند و بقیه اموال رعیت برای خودشان می ماند و صرف آذوقه و سایر مایحتاج زندگیشان می شود.

و دلیل بزرگی آفت این شهوت و مقتضی هلاک دین و دنیا بودن آن، اگر از حد اعتدال بگذرد، اخباری است که در ذم آن وارد شده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در یکی از دعاهای خود چنین می گوید: «خدایا از شر گوش و چشم و دل و شر منی خود به تو پناه می برم» . و روایت است که «وقتی آلت شهوت جنسی برخاست دو ثلث عقل می رود» . و در تفسیر قول خدای تعالی:

«و من شر غاسق اذا وقب» (فلق، 3) .

«و از شر شب (یا هر تاریکی) وقتی فرا گیرد» .

چنین روایت شده است که: از شر آن آلت وقتی که برخیزد. و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «زنان دامهای شیطانند» . و فرمود: «خدا هیچ پیغمبری از گذشتگان را برنینگیخت مگر اینکه ابلیس امید داشت که او را به مهلکه زنان بیفکند، و من از هیچ چیز چنان نمی ترسم که از این» (3). و فرمود: «از فتنه دنیا و فتنه زنان بپرهیزید و اول فتنه بنی اسرائیل از ناحیه زنان بود» . و روایت است که: «شیطان به موسی علیه السلام گفت: با زن بیگانه در خلوت منشین، که هیچ مردی با زن نامحرم خلوت نکند مگر اینکه من خود - نه یارانم - سومی آنها خواهم بود تا او را به فتنه اندازم» . و نیز روایت شده که: «شیطان گفت زن نصف سپاه من است، و آن تیری است برای

من که به هر جا می افکنم خطا نمی شود، و زن محرم اسرار من و فرستاده من در حاجات من است» . و شکی نیست که اگر این شهوت نبود زنان بر مردان تسلط نمی یافتند.

پس با دلیل عقلی و نقلی روشن و آشکار است که: افراط در این شهوت و آمیزش زیاد مذموم است. هان تا مغرور نگردی به اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم زنان بسیار داشت، که همه آنچه در دنیاست نمی توانست دل او را به خود مشغول دارد.

او در محبت خدا چنان مستغرق بود که بیم آن می رفت که دلش از شوق الهی آتش بگیرد و از آنجا به کالبدش سرایت کند، و از این جهت زنان متعدد خواست و جان شریف خویش را به آنان مشغول می ساخت تا اندکی التفات به دنیا پیدا کند و کثرت استغراق به مفارقت روح از بدن نینجامد، و از این رو وقتی شوق خدا در کانون سینه اش افروخته می شد و در دریای حب و انس فرو می رفت دست بر پای عایشه می زد و می فرمود: «کلمینی و اشغلینی یا حمیرا» ای عایشه! با من سخن گوی و مرا مشغول کن» . و وی با سخن خود پیامبر صلی الله علیه و آله را از آن حال عظیم که قالب تن تاب تحمل آن را ندارد مشغول می ساخت.

لکن از آنجا که طبیعت و جبلت او انس به خدا بود و التفات او به خلق عارضی بود و برای مدارا با بدن و حفظ حیات خود را به آن وا می داشت، هنگامی که مجالست وی با آنان به طول می انجامید دلتنگ می شد و شکیبائی در او نمی ماند و می فرمود: «ارحنا یا بلال!» «ای بلال! ما را آسوده کن (اذان بگوی)» تا به حالتی که دوست می داشت باز گردد. و انسان ضعیف العقل از فهم این حال معذور است، که افهام از آگاهی بر اسرار کارهای او قاصر است.

اما معالجه افراط این شهوت - بعد از یادآوری مفاسد مذکور آن - این است که باید قوه شهوت را با گرسنگی ضعیف ساخت و از آنچه باعث هیجان آن می شود از قبیل تخیل و تصور زنان و نگاه کردن و سخن گفتن و خلوت با آنان احتراز کرد که قویترین سبب تحریک و هیجان این شهوت نگریستن و خلوت کردن است، و از این جهت خدای تعالی فرمود:

«قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم» (نور، 30) .

«به مؤمنان بگو که دیدگان خویش باز گیرند» .

و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «النظرة سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله تعالی اعطاه الله ایمانا یجد حلاوته فی قلبه» .

«نظر کردن تیر زهر آلودی است از تیرهای شیطان، پس هر که خود را از بیم خدای تعالی از آن نگاه دارد خداوند ایمانی به او عطا فرماید که شیرینی آن را در دل خود بیابد» .

و فرمود: «لکل عضو من اعضاء ابن آدم حظ من الزنا، فالعینان تزنیان و زناهما النظر» .

«برای هر عضوی از اعضاء آدمی بهره ای از زناست، چشم ها نیز زنا می کنند و زنای آنها نگریستن است» . و فرمود: «به خانه زنانی که شوهرشان غایب است نروید که شیطان همچون خون در هر یک از شما جریان دارد» .

عیسی بن مریم علیه السلام فرمود: «از نگاه کردن (به نامحرم) بپرهیزید، که شهوت را در دل شما کشت می کند و می پرورد، و نگریستن برای فتنه کافی است» . از یحیی بن زکریا پرسیدند که ابتدای زنا و سرچشمه آن چیست؟ فرمود: «نگاه کردن و آرزو نمودن» . و داود علیه السلام به پسر خود گفت: «فرزندم! به دنبال شیر راه برو و در عقب زن راه مرو» . و ابلیس گفته است: «نگاه کردن تیر و کمان من است که هرگز در آن خطا نمی کنم» .

و چون نظر کردن انگیزنده شهوت است، در شریعت نگریستن زن و مرد به یکدیگر حرام شده، و همچنین شنیدن سخنان یکدیگر، مگر به ضرورت و بقدر حاجت.

و همچنین نظر کردن مردان بر پسران امرد (بی مو، که موی بر زنخ نیاورده اند) اگر از روی شهوت و موجب فتنه باشد حرام شده است. و از این رو بزرگان دین و اخیار هر عصر و دیاری از نظر کردن به روی پسران احتراز می نمودند، حتی یکی از آنان گفته است: «ترس من برای جوان عابد و زاهدی که با پسر امرد می نشیند بیشتر از ترسی است که برای او از درنده های خطرناک دارم» .


      توبه و رسیدن به خدا
   مدیر وبلاگ
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :5
کل بازدید : 230361
کل یاداشته ها : 70


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ